وقتی شوهرم و با بقیه مقایسه میکنم میبینم خیلی بی مهر و محبت اطرافیانم همه از دم زن ذلیل شوهر من اصلا معرفت و محبت ندارها داداشم همیشه هوای زنش و داره از گل نازک تر نمیگه بدون جان صداش نمیکنه جاری ام شوهرش حکم زن خونه رو داره خونه داری ظرف شستن بچه داری زنش هم ول خررررج ماهی یک بارم نمیان خونه پدر شوهر مادر شوهر حداقل به خاطر این که مادر شوهرم نوه اش و ببینه خواهرشوهرمم رئیس خونشون کجا بریم چی بخریم چی بخریم و... حالا شوهر من حرف گوش نکن لج بازی غلام حلقه به گوش خانواده بعد همه اونا بچه دارن جز ما و مشکل شوهرمه ولی بازم اون میخواد منو درسته قورت بده خیلی بدبختم طلاق هم ممکن نیست فقط تحملش میکنم
دوسش دارم عاشقشم
ولی شما زندگیت رو با هیچ کس مقایسه نکن.زندگی هیچ کس کامل نیست
عاشقشم
خدا صبرا بده اما برا ماهم مرد سالاریه بعضیا تو خونشونه
من مودیم بعضی وقتا دوسش دارم بعضی وقتا خوشم نمیاد
من عاشق همسرمم
هیچ وقتم با زوج های دیگ مقایسه نمیکنم
شیوه زندگی ماهم کاملا جدا از بقیه ست
چقد مث منی :(
دوسش دارم
دوسش دارم ولی گاهی فقط تحمل میکنم
چرا طلاق ممکن نیست؟
از تصورت بابت اینکه یکی که خانومشو درک میکنه میگی زن ذلیل..یا اینکه چون برادر شوارت گاهی کارِ خونه رو انجام میده بهش میگی حکم زن خونه رو داره خیلی بدم اومد
کاش خودت و اصلاح کنی و اینقد حرص زندگی بقیه رو نخوری،اونوقت ممکنه خوبی های شوهرتم ببینی
نمی‌دونم واقعا یه موقع های دوستش دارم یه موقع هایی تحملش میکنم . خیلی بی مهر و محبته و خیلی هم محدودم میکنه به خاطر همینا ازش سرد میشم
حتماهنوز ته دلت دوسش داری که میگی نمیتونی جداشی
فقط تحمل بزور و ناچارا
منم فقط تحملش میکنم اوایل دوسش داشتما ولی خیلی زده تو ذوقم و خیلی خودشو از چشمم انداخته . دقیقا منم بقیه رو میبینم در مقایسه با شوهر خودم میفهمم که اصلا زندگی خوبی ندارم نه احساس داره نه عشق و محبت.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
