یه خاطره از هرجایی دلتون میخواد تعریف کنید عروسیتون روزی که برا اولین بار بچتون رو بغل گرفتید اولین باری که همسرتون رو دیدین مسافرت خاطره های خنده دار از کارای بچتون😍❤️
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
وقتی دخترمو آوردن دادن بغلم ..یا وقتی شیر میخوره تو چشام نگاه میکنه😍😍یا اولین باری که صدای قلبشو شنیدم..یا روزی که برای اولین بار حسش کردم درست مثل بادکنکی که میترکه😍😍
ممنون اسی جان چه تاپیک قشنگی زدی❤
دخترم😍عشق همیشگی من💕تو بزرگترین بهانهی زندگی من و بابا هستی😍😍 ۱۸ اذر ۱۴۰۲❤
توماشین جفتش بودم یع زنجیر گردنش بود دستمو بردم سمت گردنش زنجیرشو لمس کنم چون خیلی خوشگل بود وبهش میومد صورتش اینقد قشنگ بود چشم ابرو مشکی پوست سفید هیکلی قد بلند ... هردختری میدیدش واسش میمرد ... یهو دستشو برد پشت گردنش قفلشو باز کنه گفت براتو چون خوشت اومد ببرش داشت اصرار میکرد ک دربیاره منم هی میگفتم ن درنیار دستم نزدیکش بود یهو با دندوناش بغل دستمو درکسری از ثانیه گاز گرفت مث سگ خخ منم سریع دستمو کشیدم عقب ازخجالت اب شدم .... سر یه قضیع ای ازش جدا شدم خیلیم ناراحت شد اما باید جدا میشدم چن وقت پیش یه تالار ک اونم دعوت بود دیدمش ولی الان عقد کرده منم عروسی کردم ... میدونست منم دعوتم اشنای جفتمون بود داماد دم در قسمت بانوان یه لحظه اومد خودشو نشون داد اینقد خوشتیپ و خوشگلتر شده بود ک نگو ....