اسی کاملا درکت کردم
الهی آدمایی مث خواهرشوهرت رو خدا از رو زمین محو کنن که گند می زنن به رابطه دو نفر...
رابطه تو و همسرت مث رابطه منه دقیقا
ما هم همدیگه رو تا سر حد مرگ دوست داشتیم کوچکترین مشکلی باهم نداشتیم
ولی از همون روز خواستگاری خانواده اش خودشون رو نشون دادن
سر کوچکترین مساله پدر منو در آوردن
بخاطر یه لباس عقد که سلیقه من نبود تا بهم زدن عقدمون پیش رفتن
تو عقد مادرشوهرم چنان گریه میکرد انگار مرگ عزیزانش هست...
باورت نمیشه دو سال عقد کوچکترین کاری برام نکردن و تا تونستون هر مراسمی که دیگران برامون گرفتن رو به کاممون تلخ کردن
روح و روان من تو دوسال عقد نابود شد تو این خانواده عقده ای
من و همسرم مشکلی باهم نداشتیم تا زمانی که یه مهمونی چیزی می شد و خانواده اش منو میدیدن...
چیزی که متوجه شدم می خواستن فقط به همسرم ثابت کنن که در انتخاب من اشتباه کرده...
ولی من سیاست به خرج دادم فقط با محبت و احترام همسرم رو گرفتم تو مشتم
می دید خانوده اش پشت من بد میگن حتی تو روم ولی من حرفی نمی زنم و محترمانه برخورد می کنم خودش میومد سمتم و مدام معذرت میخواست بابت رفتارشون...
رفتار دیگه ای که کردم این بود که بی احترامی ها و حرفای خانواده همسرم رو به خانواده خودم منتقل نکردم
چون پای خانواده ها به ساده ترین مشکل یه زوج وارد بشه فاتحه اون زندگی خونده میشه...
حالا برا شما کار از کار گذشته و خانواده ها تو آتیش دعواتون دمیدن و شعله ورش کردن
ولی اگه واقعا زندگیت رو دوست داری تو جلسه دادگاه به قاضی بگو یه جلسه مشاوره بفرستنتون
شماها باید از خانواده هاتون فاصله بگیرید خودتون دو تا این زندگی رو بسازید