من یکی از دستشویی که تو حیاط بود وسنگش از این قدیمیا بود شبا میرفتم همش فکر میکردم تمساحی چیزی از تو چاه میاد بیرون منو گاز میگیره یکی هم از باد وحشت داشتم چون جای ماهر وقت باد بود برقا هم میرفت همسایمون چوب کنجداشون رو پشت بام گذاشته بودن باد آتیش بخاری رو زده بود کلش آتیش گرفت هنوزم از باد میترسم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.