بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خواهر بزرگم یه عروسک گوریل خیلی خیلی بزرگ داشت قشنگ اندازه یه بچه ده ساله بود با چشمای تیله ای قرمز و قیافه ی واقعا زشت و ترسناک روی پیشونی و صورتش هم موهای کرکی قهوه ای بود حتی الان هم عکسش رو دیدم برام ترسناک بود اسمش هم آقای سیاه بود به شدت ازش متنفر بودم و میترسیدم متاسفانه اتاقمون هم یکی بود و همیشه تو تاریکی شبا روبروم نشسته بود بدترین کابوس بود برام هنوز هم عادت دارم سرم رو بکنم زیر پتو تا خوابم ببره از همون موقع روم مونده
یه بار ابله مرغون و تب بالا داشتم همین جور که رو تختم بودم دیدم آقای سیاه داره با لبخند میاد طرفم انقدر جیغ زدم و حالم بد شد که بالاخره بردنش انباری بعد هم تو اسباب کشی دزدیدنش خدا رو شکر
یک بوسه برای قلبم یک بوسه برای تو یک گلبرگ با عطر شعرم همراه نامه های تو