مادرم همیشه باقصه وداستان به ماآموزش میدادن
پسرم حرف بدی زدن پیش همکارهای همسرم
فقط اشاره کردم وسریع ساکت شد
بعداگفتم پسرم این حرفت بدنبود
ولی همکارهای بابادنبال آتوازباباتن
اینطورشوخی هاروپیش خودمون بکن خب پسرگلم؟!
الحمدالله دیدم بقیه مسائل روهم رعایت کردبعداون
بااینکه واقعاحرف پسرم بدوزشت بود
ولی چون یادخودم افتادم که چطورخجالت میکشیدم اونموقع که مادرم ایرادمیگرفتن چیزی نگفتم