دیگه خسته ام کرده خواهرشوهرم

والا مشکل از خودته .. خوشت میاد پاشی بری جاییکه طالبت نیستن و دعوتت نمیکنن ؟ برا خودت تا الان که ارزش قائل نشدی کوچیک دیدنت لااقل بعد این ارزش قائل شو و بدون دعوت جایی نرو .. نهایت یه زنگ بزن اونم دو هفته یبار بگو مادر حالتون خوبه ؟ اصصصصلا لحنت صمیمی نباشه .. منم پدرم فوت شده ولی شوهرمو هفته ای یبار مامانم با جنگو دعوا و گریه های من راه میداد خونمون اونم که انقدر باهاش معذبی رفتار میکرد بدبخت جرعت نمیکرد همون هفته ای یبارم بیاد خونه ما سر ۹ ماهم طاقت نیاورد عروسی گرفت اومدیم سر خونه زندگیمون

پس چییی 🤣🤣🤣 خداشاهده یه ماه از عروسیم نگذشته بوداااا

خیلیم خوب کاری کردی چن دفعه که جوابش دادی دیگه گوه نمیخوره 

اخه قبلنا زنگ میزدم شوهرم میگفت اون تاحالا برات زنگ رده منم گفتم نه گفت پس توام دبگه کوچیک نکن خودتو رنگ نزن اما برای خونشون رفتن مامانم اجبارم میکنه برو زشته فلان مجبورمیشم مثلا ماهی یبار یادوماه یکبار اونم یه شام برم

اتفاقا خوبه که شوهرت ناراحته اصصصصصلا نری منت بکشیاااا خنگ بازی در نیار خودتو کوچیک نکن تازه خودتم بزن به ناراحتی و دست پیشو بگیر که اره حق نداشتن با من اینجوری رفتار کنن من شخصیت دارم واسه خودمو این داستانا.. هی راه نیوفتی منت شوهرتو بکشی سرت سوار شنااا

میگفتی سکوت کردم ببینم بزرگتری داره ادبش کنه 

دفعات قبلی یه هشدار به شوهرت میدادی و

قبلش یه نگاه چپ به شوهرت میکردی 

بازم آفرین....وقتی میام اینجااینقدرازتوسری خوربودن خانما میخونم که اززن بودن خودم بدم میاد......

چیکار کردی که فحش داد 

نرو عزیزیم دیگه زورمون به مامان خودمون که میرسه .. بشین سر جات بگو مامان من دیگه بدون دعوت نمیرم هرچقدم‌گفت نرو به شوهرتم بگو بدون دعوت جاییکه منتظرت نیستن نمیری 

👍🏻🥲اخه اینجوری پیش بره که نمیشه من دلم نمیخاد باهام ابنطور باشن

من تازه عقدم 

عروسی چی میشه پس بااین مدل برخوردشون

هرکاری هم کرده باشه حق فحش دادن به مرده رونداشته....

عزیزم خودتو مقصر ندون محلی به شوهرت هم نذار .تا حالا هرچه شما ناسزا شنیدی برای شوهرت عادی بود یک بار که خواهرش شنید خیلی سخت شد !!!! 

بیخیال باش تا بفهمن شما هم می‌تونی جواب بدی . 

هیچی رفتم خونش واحد روبه رومونه نشست هی گفت من عروس گرفتم که هرروز پاشه بیاد بهم سر بزنه( خوبه حالا خودش تو واحد شوهرم مستاجر نشسته ها ) کار ندارم هی گفت‌اره هرروز باید بیای نمیای سر نمیزنی من اینارو به پسرم‌نمیگم که دعوات نکنه انقد گفت گفت دیگه ترکیدم منم‌ خونسرد تو چشاش نگاه کردم‌گفتم خب بگو ! ما مگه هم سنو سالیم که من هرروز پاشم بیام ؟ بیام اینجا چی بگم ؟ هیچی گفت بگم ؟ خجالتم نمیکشی فلان پاشدم اومدم خونمون درو کوبیدم ساکمو جمع کردم برم که شوهرم از سر کار رسید خونه جلومو گرفت ننش بدو بدو خودشو چپوند خونه ما که اره مگه من‌چی بهش گفتمو اینا دیگه استارت دعوامون خورد 

دقیقا شوهرش باید بفهمه که زنش اولویتش باشه که آخرین نفر

اتفاقا نیو کونگفو کار میکنم 🤣🤣🤣