یه آقایی خواب دیده که رفته مغازه یه شخصی که اون طرف صورتش زخمی بوده و پر از سیم های خار دار تو خواب خون ندیده اما با ترس اون سیمای خار دار رو از هم جدا کرده و بعد از این کار صاحب اون مغازه رکابیش که به رنگ سفید بوده و تمیز بوده رو هم خواسته به اون کسی که اون سیمای خار دار رو جدا کرده بده که اون شخص قبول نکرده ولی برهنه ندیدتش.اون صاحب مغازه آدم بد ذاتیه