قضیه واسه ۱۰ سال پیشه تولدم بود بعد با پدر و مادر قهر بودم از قبلش... خلاصه روز تولدم مادرم اونموقع یک مبلغ زیادی داده بود برادرم که بیاد به من بده (داداشم واسطه)
خلاصه داداشم اومد گفت
منم اومدم کمی ناز کنم گفتم نمیخوام ببر پس بده بهشون بگو پول نمیخوام
بعد داداشم رفت
منم بدشت عصبی بودم که اینا چقدر بی درک و شعورن فکر نمیکنن دختر دانشجو خرج داره من قهر کردم حداقل پول تو جیبی برام جایی نمیذارن
خلاصه چند روز بعد مادرم گفت پولو میبری ولی برای ما تو قیافه ای و بداخلاقی
بعد تازه فهمیدم اون ۱۰ ۱۲ روز قهرم مادرم همیشه پول تو جیبی منو میداده داداشم اما داداشم برای خودش میبرده
حتی اون پول تولدو پس نبرده بود بعد از اینکه من گفتم نمیخوام داداشم برای خودش برده بود به پدر و مادرم هیچی نگفته بود اونا هم فکر میکردن من پول رو خودم بردم
یعنی اون روز داداشم از مدرسه برگشت واقعا خواستم بکشمش پا در میانی نبود و منو نمیگرفتن میکشتمش کثافتو