همسرم دادخواست،داده ...
۶،سال با هر اخلاقش ساختم همه جور کنار اومدم هرجوری سعی کردم کنارش حالش خوب باشه...انقدر که زندگیم مهم بود...
الان دیگه برام مهم نیست همسرم خودمم میخام جدا شم
همه میگن جدا شو .. سعی کردم بپذیرم
همسرم اومد خواستگاریم سنتی بود بابام میگفت بدخلاق و عصبی ولی خب همه چی جور شد
میدونم انتخابم اشنباه بود ولی چرا من اخه این همه آدم خوشبخت شدن زندگی میکنن اصلا چرا انقدر شوهرم وحشی که حتی یه بار کنار نیومد
میخام ناراحت نشم بغض نکنم ولی نمیشه چرا سرنوشت با من اینکارو کرد میبینم اینستا،همه دارن بچه دار میشن میگم یعنی من چیم کم بود