تا اونجایی ک یادمه مامانم همیشه تو قیافه بود برا بابام همبشه جدا میخابید ازش همیشه قهر. بود
نمیگم بابام کارش درست بوده اما خب مامانمم اشتباه زیاد داشت چون ب شدت زن ساده ای بود و هنوزم هس
حتی ب منی ک دخترشم یاد نمیده چجوری با شوهرم رفتار کنم خودم از جاهای مختلف یاد گرفتم
مثلا فکر میکنه منم مث خودشم فک میکنه شبا شوهرم تو ی اتاق دیگس و من تو ی اتاق دیگ یا میگم شوهرم شبا خبلی تکون میخوره میگ مگ تو پیشش میخابی خب بخاب جای دیگ
خیلی ساده و مظلومه گاهی دلم براش میسوزه دوس دارم کمکش کنم اما بازم یاد نمیگیره خیلی مظلومه واقعا قلبم ب درد میاد از سادگیش