ما ده یاله ازدواج کردیم
ببخشید تورو خدا
ولی ذهنم درگیر بود گفتم بپرسم
ما برای قسمت بدن اسم گذاشتیم
و همیشه تو این ده سال به همون اسم صدا میکردیم
برای بار اول امشب یه اسم دیگه گفت
ببخشید روم به دیوار گفت ناناز
نمیدونم ولی حالم بد شد
حس کردم از جایی شنیده یا فیلمی دیده یا ...
وگرنه اصلا به این اسم نمیگفت
ذهکم درگیره حس میکنم چیزی هست که بی خبرم
فقط هم یکبار گفت بعد در مورد چیزهای دیگه حرف زد انگاری از دهنش پرید😔