همینومیگم میگه استباه کردم خب مرتیکه پس چرااون امضای لعنتی رونمیزنی پای برگه که آزادبشم ازجهنمت؟!!!
هم خدارومیخوان هم خرمارو. بخداهزارجورشوامتحان کردن نشده جایی نمونده بوده شوهرم خواستگاری واسش نرفته باشن...یالتاقگری نمونده بوده که واسه پسرعموش ک دخترشومیخواسته نکرده باشه بابابه پیربه پیغمبرهیشکی دخترنداده همه جوره راهشو رفتن همه توروی خودم میگن شوهرت نمیتونه زن نگهداره بهش میگن زنت میره اخلاق نداری... خونواده ی الدنگش آوردن انداختنش گردن منه ازهمه جابیخبر الان زندگیم جهنمه ینی یه زنه ی آشغال براش یکم رونشون بده میره باهاش ازبس هَوَله ولی واسه من اینجوری مثل اسی زبون تلخ داره وهرچی دهنش میادمیگه من برم اوضاش بدترمیشه میگن اینم باهاش نموندمامیگفتیم نمیتونه زن نگهداره و....هیشکی هم دوروز بیادروز سوم ازش طلاق میگیره مطمعنا ازبس خودش وخونوادش آدم بی آبرویی هستن بی شخصیت وآزارگر و.... هم خدارومیخوادداشته باشه هم خرمارو.مرتیکه الدنگ۴۰سالشه بیشترازده سال هم باهام اختلاف سنی داره زن ۱۴ساله تورویاهاشه