مخوصا سمت خانواده همسرم که هروقت نمیریم انقد بد معنی میکنن انگار مادر پدر طرف کشتیم
با اینکه با تلفن ازشون تشکر میکنم و دلیل موجه یا دعوتی قبلی داریم میگم، اصلا متوجه نیستن ما تازه عروس دامادیم و با مهمونی های زیادشون اصلا نمیزارن ما ارامش داشته باشیم و باهم بیشتر انس بگیریم
صهمش توقع دارن مهمونی همشون بریم ولی شوهرم سربازه و بقیه روزم سرکاره منم دانشجو هستم من خودم بسختی میبینمش بعد متوجه نیستن ما برای خودمون برنامه داریم خانواده شوهرم گاهی چهار روز پشت سر هم دعوت میکنن هرروز خونه یکی میرن
بیماری رو بهونه کن
بگو ناخوشم میترسم بیام بقیه هم بگیرن
بنداز گردن شوهرت بگو از این به بعد بهشون بگه با خودش تماس بگیرن و خودشم جواب بده تا از چشم شما نبینن
نمیدونم چی بگم واقعا یه روز سمت خانواده خودم دعوت بودیم بعد دایی شوهرم دعوت کردن گفتم ممنونم از دعوتتون ولی خاله م ازم زودتر قول گرفتن برم اونجا . اون شب سه بار دیگه زنگ زدن هی میگفتن بیاین و اخرم جوری به مادرشوهرم گفتن زنگ زد بامن دعوا کردن ک من باید جای شما جواب پس بدم نمیاین
اصلا در این مورد فهم و درکی ندارن متوجه نیستن وقت من ارزشمنده نمخوام تو مهمونی خاله زنکی حرومش کنم در حد متعادل میرم هرجایی
