داستان از جایی شروع میشه که من ۴ سال پیش با کسی قول ازدواج بستیم آخرای اردیبهشت که بیاد میره تو ۵ سال اون موقع برای یکی آشناهاش کار میکرد بعد یه مدت یه مغازه باز کرد،وقتی یادم میاد چقدر زحمت میکشید گریم میگیره حتی برای مغازه خودش ترشی مینداخت و کلی کارای ریز و درشت شاید به فکرتون هم نرسه یکم رفت جلو به دلایلی کارش نگرفت و مجبور شد جمع کنه چقدر باهم غصه خوردیم بعد از اون با یکی شراکتی کار شروع کردن از این زمین های مسکن مهر ثبت نام کرد و دوره اول سامانه یکپارچه ماشین ثبت نام کرد گذشت و گذشت زمین رو که ندادن حتی برای یک قسطم فراخوان نشد ماشین پژو پارس بود افتاد مرحله دوم طرح زمستان که میدونید ندادن و الان قیمتش ۲۰۰ تومن اومده روش و اینم نمیتونه برداره کارشم با شریکش بهم خورد حالم خیلی بده فکر میکنم طلسم شدیم.