شوهرم و برادرشوهرم پدرشون یکی نیست، بعد روز نامزدی برادرشوهر، شوهرم حلقه رو انداخت دستش آشغال عوضی، منم گفتم چرا گفت خودمم نمیدونم برادر شوهرم گفته روم نمیشه تو بنداز، هیچ وقت از جلوچشام نمیره با اینکه منو خانواده شوهرم به خون هم تشنه بودیم
این حلقه نشون رودستش کرد خدا ازش نگذره
کاری که شده حرص الکی برای چی میخوری؟
وا این چه کاری بود :/
خواسته گم نشه جو ندید
مشکل شوهرته نه کس دیگه
داماد روش نمیشه ایشون روش میشه
چه بی عقلی کرده😐 چطور جاریت و خانواده ش قبول کردن این حرکت رو؟!
عیب نداره کمرنگش کن توی ذهنت گذشته حالا.
😕
الان که گذشته دیگه فکر کردن و حرص خوردن چه فایده ای داره؟
حالا روش نشده انگشتر بندازه ببین از فرداشب عروس هر شب خونشونه ،روشون میشه دیگه
ینی حلقه برادرشوهرتو،شوهرت دست خودش کرد ؟
یا حلقه جاریتو شوهرت دست جاریت کرد؟
فک کنم‌بعضی جاها رسمه برادربزرگتر یا پدر اینکارو میکنه
من نفهمیدم چیشد کی حلقه کیو انداخته
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
