یکم سبزی اوردم بیاید غیبت کنیم😂🥗
آقا ی خاطره تعریف کنم نصف شبی
یه دوستی داشتم اون موقع۱۷سالمون بود این ی خاستگاری داشت ۱۰سال اون موقع ازش بزرگتر بود فامیل دورشونم بود بعد اون موقع ما سال اول دبیرستان بودیم
این خیلی درس خونم بود
دوستمو تو عروسی دیده بود خوشش اومده خلاصه اومده بودن خاستگاری
من پسره رو ندیده بوذم این اومد تعریف کرد ک اره خاستگارم خیلی وضع مالیش خوبه خفنه سن هم ک ی عدده فاصله سنیمون چیزی نیستو اینا
منم ک کلا مخالف بودم ک ن ازدواج نکن درستو بخون زوده
این زیاد تو باغ نبود رفته بود تو فاز شوهر کردن
منم دیگ بیخیال شده بودم جیزی نمیگفتم ی روز عکسشو اورد مدرسه نشون داد
خیلی طرف داغون بود ینی انگار۴۰سالش باشه
حس کردم فاصله سنیشونم بیشتره نمیگه😂😂
دیگه هیچی نگفتم یوقت ناراحت نشه
مثل اینکه هی قرار میزاشتن باهم بیشتر آشنا شن
ما بخاطر کار بابام ی شهر دیگه بودیم اون موقع ولی رفتیم تابستونش شهر خودمون
اون موقع گوشیم ک نداشتیم
من نداشتم خودم تا سال اخر😂
بعد این دوستم تو این مدت ک من نبودم عقد کرده بود
برگشتیم بعد تابستون
هنوز مدارس باز نشده بود
اقا این دوستمو دیدم این اومد مثلا ی جوری بگه من سوپرایزشم
اومد اول گفت اون خاستگاره هست داشتم جواب رد دادم بهش
تا اینو گفت انگار ک منتظر فرصت باشم
ریدم ب پسره ک اره این چی بود لاغر مردنی بیریخت شبیه پیرمردا بود خوب کردی
دیدم یهو ماتش برد
بعد گفت خواستم ببینم چی میگی ازدواج کردم ینی عقد
منو بگو رنگم عین گچ شده بود😂😂😂
مونده بودم چی بگممممم
سوتی درحد لالیگا
از اون موقع دیگ رفاقتمون ب فنا رفت تقریبا😂
دوست عزیزم هرجاهستی منو ببخش❤️😂