استاتر خود شما مگه دوست داشتی شرایط خانوادت بد باشه تا مجبور به ازدواج بشی ؟؟
والا این دو تا بچه هم دوست نداشتن پدر مادرشون بمیره و با زن برادر زندگی کنن !
باز خوبه یه حقوقی دارن وگرنه شرایطشون بدتر بود !
رفتار شوهرت با خواهراش چطوره ؟اگه رفتار اونم بد باشه که آینده خوبی برای اون دوتا نمیبینم
کمبود محبت داره دیده مادر داره دخترت اونم حسودیش شده
جز مشاور هیچی نمیتونه کمکت کنه
دوطرف حقدارید و خسته اید
به همسرت بگو خونه دوواحدی بگیره و چند ساعتی در روز جدا از هم باشین.خواهر بزرگه الان میتونه مراقب خواهرش باشه و حقوقشونم به حساب خودشون واریز کنید گناه دارن
بچه دومی شما بدنیا بیاد اختلافات بیشتر میشه
خداهیچ بچه روبدون پدرومادر نزاره،اونجا که بهشون گفتی لعنت برپدرمادرآدم درغگو خیلی آتیش گرفتم ازت،تورابه خدا انقدربااین بچه ها کل کل نکن حقوق پدرشون تمامش به دخترامیرسه بده بهشون.آخه آرایش اون بچه چه ربطی به توداره دخالت کردی.مطمعنم خوراکی هاراهم ازاون طفل معصوم ها قایم میکنی بهشون نمیدی.نکن اینطوری آه بچه یتیم میگیردت.
