دعوای امشب منو خاهر شوهرمو داستان زندگیم لطفا بیاید باردارم

به نظرم فیش حقوقی و بیمه واینارا کامل به دختر بزرگه نشون بده توجیهش کن که دیگه حرف نزنه فک کنه حقوقشو میخوری 

بنظرم نگو برو پیش خواهر شوهرات آروم بگو من عذر میخوام باردارم حساس شدم نمیتونم ببینم با هم بحث میکنید یا دعوا میکنید من شما رو خواهرای خودم میدونم شما هم دخترم خواهر خودتون بدونید با هم لج نکشید دوست باشید (دخترت هم مخاطب کن) میدونم بعضی حرفام از روی عصبانیت بود شما هم بعضی حرفات از روی عصبانیت بود .میگی حقوق یا عیدی من از امروز مینویسم خرج خونه رو تقسیم به پنج میکنم تا ببینید چقد خرج میشه چیزا گرونن فکر کردی فقط ۷ تومن خرجدمیشه؟ از این نظر خیالت راحت تازه جهیزیتون کی باید بخره ما چون شما دخترو خواهرمونید پس دیگه بحث مالی نکنیم زشت کسی بشنوه برا خودمون زشت نزاریم کسی بشنوه که ما از این حرفا زدیم.شما هم منو درک کنید من همسن تو بودم ازدواج کردم مسئولیت سه نفر گردن گرفتم خودتو بزار جای من ببین خسته نمیشی؟ کمی کمکم کنید نزارید کم بیارم ک بحث کنیم.بکن نکنای منم واس این ک نظم داشته باشید نمیخام کسی بگه دخترای من بی نظمن ادب ندارن من مادرتونم دیگه فقط وظیفم شست و شو نیست تو چیزای دیگه هم حق دخالت دارم .شما هم مشکلی داشتید رفتاری دیدی ازم بهم آروم مادر دختری بگو غریبی نکن تو دلت بمونه دلت چرکی بشه فردا بگن فلانی عقده ای شده تا منم توضیح بدم برات یا اگ حواسم نبوده  کارم جبران کنم .اینم خطاب ب خودت میگم استارتر دنیا خیلی گرد طوری باش ک سر خودت نیاد خدای نکرده فردا خدا نیاره ولی خدا میتونه بچه های شمارو تو موقعیت اونا بزاره پس کمی بیشتر درک کن.نزار احساس غریبی کنن و دخترم خواهرش نکن تو دیگه مادرشونی فرق نزار اگرم داد زدی در مقام مادری باشه واس سه تا ن دفاع از شیرخورده خودت .در کل من میدونم واقعااااااااااااا سخت هست من ک حوصله خواهر خودم ندارم ولی اونا بدبختن بدبختی از این بیشتر نمیشه که بدون پدر و مادر باشی و زیر دست عروس ،نشون بده ک خواهر و مادری ن عروس،منتم نزار دیگه.حتما باهاشون صحبت کن و از دلشون در بیار فکر نکن چون این حرفارو زدن الان خوشن اگ تا الان دارن از بدبختی خودشون گریه میکنن خبر داری؟؟ حتما با صحبت از دلشون درار بهت حق میدن اگ همه چیز واسشون توضیح بدی،بگو ب فلانی(داداششون) هم نگفتم ک ی وقت چیزی نگه ما مساعلمون خودمون حل میکنیم اونم شرایطش سخته دیگه نمیخاد ب فکر داخل خونه باشه بزاریم اون سالم بالای سرمون باشه ما فقط اونو داریم.خلاصه محبتشون جلب کن.اخر سر هم اینو بدون ک الان بچه شیر خورده ادم باهاش نمیسازه فکر نکن فقط اونان.دخترم ۵ سالش خودش هوو من میدونه حتی بغل شوهرم نمیزاره برم تو روم میگفت بدم میاد ازت ی بار نشستم گریه کردم در این حد.بعد گفتم بزار هووگریش کنه اونم لاید ی فکری داره منم اومدم تو تیمش ازش طرفداری میکردم و دیگه برام مهم نبود ک اینطور کم کم محبتش ب خودم جلب کردم حالا دیگه اصلا اونطور نیست میگه دوستت دارم و میدونه از باباش واس دوتامون قبلا حتما باید خودش مینشست جلو ماشین چند بار براش توضیح دارم گفتمش تو شوهرکردی تو مینشینی جلو یا دخترت گفت من گفتم خب بزار من بشینم جلو وقتی ازدواج کردی تو بشین جلو حالا حتی وقتی من نیستم میره عقب.بچه رو باید واضح براش قانونات توضیح بدی من یادم مامانم همش میگفت نکن نکن این کار بده منم میگفتم چرا برام نمیگفت منم تکرار میکردم اما الان برا دخترم توضیح میدم ک چرا نکن .ولی واقعا اعصاب نمیزارن بچه ها گاهی هم داد میزنم بعدش خودخوری میکنم ک چرا داد زدم یا چرا خاطره بد براش ساختم 

۱۱ ساله سن بلوغ هست بعضی ها آروم میشن و درونگرا بعضی منفجر میشن 

این انگار از مدل دومش هست ضمن اینکه این همه آسیب دیده 

شما این چند سال خیلی زحمت کشیدی اما بنظرم نذار زحمتات بی منت بشه حرمت ها از بین بره 

حتما ی واحد مستقل براشون بگیرید 

دمت گرررم

چقدرتایپ

اجرتم با حضرت زینب انشااللله خودش بهت صبر بده و دلت رو بزرگ کنه.دیگه خودخوری نکن از دلشون درار بزار هم اونا شاد باشن هم تو اروم بگیری.بزرگی کن و بزرگی رو یادشون بده عذر خواهی یادشون بده. ماهی ی بار هم با دختر خودت بفرستشون خونه بابا بزرگشون تا کمی ازت دور باشن هم تو استراحتی کنی هم اونا 

من مامانم مریضه دکترا قطع امید کردن

یه داداش ۵ساله دارم 

یه داداش ۱۸ساله 

تو قبل این خانواده رو ندیدی

بخدا اون دوتادخترمخصوصا کوچیک 

عزیزدله یه مادربودن عمروجون یه مادربودن

چی بگم که گاهی سرنوشت همچین بلایی سرمون میاره

بدون رو تو فشارهست

روی اون بچه ها هزار برابر بیشتره

نزار یه عمر نفرینت کنن مادرشون نیست تو جم و جورش کن

سن توام کمه ولی نکن

حقوق امسال ۱۱میلیون شده که حق دختراس 

توروخدا راجب خوردو خوراک و یخچال اینطورنکن

خوب عزیزم طبیعیه بچه ها تو سن بدی هستن مدیریت کردنشون سخته خدا کمکتون کنه

استارتر دل خیلی بزرگی داری که این بچه هارو بزرگ کردی

شاید اگه من یا هرکس دیگه ای جای تو بود کم می اورد،خدا قوت❤

ولی خواهر شوهر کوچیکت چون به دنیا اومدن و بزرگ شدن دخترت رو دیده بهش حس خواهرانه داره و باور کن همه خواهرا با این اختلاف سنی با هم بحث و دعوا دارن،یه هفته از هم جداشون کنی دلشون واسه همدیگه تنگ میشه

خواهر شوهر بزرگت هم سنش به تو نزدیکتره یعنی میتونی باهاش رفیق تر بشی،شرایط تو خیلی سخته و مشخصه زندگی سختی داشتی ولی زندگی اونا هم سخته،اینکه یه دختر ۱۸ ساله مجبور باشه تو خونه برادرش زندگی کنه واقعا سخته،خلاصه راه حلی جز تحمل و صبر نیست

واقعا بعضی وقتا آدم درمونده میشه میاد اینجا ک راهنمایی بگیره.خودمون باید بزاریم جای طرف و روشنم کنیم در حد نوری ک داریم اگرم نظر منفی داریم واس خودمون نگه داریم چون اون نیومده حالش بدتر شه اومده تا خوب شه حالا یا با تذکر ب خودش ک کارت اشتباه بوده ک متوجه بشه و از ناراحتیش نسبت ب طرف کم شه یا با حق دادن بهش و دادن راه حل.هیچکس بد نیست شرایطن ک آدمارو بد جلوه میدن و سو تفاهم .امان از سو تفاهم 

بله درسته

خداخیرتون بده،شماوامثال شمارو

حقوق پدری یا مادری اگه فرزند بیمه هرکدوم از والد باشه ، به دختر تا زمانی که شوهر نکرده وپسر تا ۱۸سال فقط میرسه.جز نفقه وبیمه طرف حساب نیسه.دیگه مرد ۲۷ ساله که نفقه از پدر مردش نمیبره که همون سهد الارث ۲برابر هم توش شبهه هست از نظر عدالت.توهم حرفای داداشای منو میزنیا. منم بنا به دلایلی نتونستم ازدواج کنم.بالای ۳۰سالم.داداش اخریم ۲۸ سالشه اونم مجرده وبیکار ، بابامم هنوز زنده هست ولی پدر مارو دراورده بااین خرج ومخارجش همه رو یه تنه میکشه بالا. بااینکه شرعی حق منه واون سهمی از حقوق بابام نداره نمیذاره بابام یه ساندویچ واسم بگیره، مال منو از کارت خودم یا مامانم کم میکنه.اینترنتو رومن قطع میکنه که مجبور شم خودم بگیره. بیکاره بخور وبخوابه تو خونه و حمالیه فک وفامیل رو میکنه ولی ماهی یه تومن بیمه رد میکنه جالبه نمیذاره واسه من بدن میخنده میگه تواز کجا میخوایی بیمه بدی؟

محض اصلاع میگم فقط ارثه که پسرا دوبرابر میبرن ولی شرعی یاقانونی از حقوق طرف بعد از ۱۸ سالگیشون حقی ندارن.

خانوما درست میگن اصلا راجع ب یخچال باهاشون کاری نداشته باش واقعا سخت ک راحت نباشی واس شکمت.اگ چیزی واس خوت گذاشتی سه تاشون مخاطب کن اروم بگوشون این واس منه هر واس خودش میخوره من الان نمیخام بخورمش لطفا نخوریدش یا اگ خواستید بگید تا براتون بخرم من رو این حساب کردم خودتون باشید میخوره تو ذوقتون ک سهمتون کسی بخوره منم مث شما.اصلا اشکال نداره قانون بزاری اما قانون منصفانه و واس همه اعضای خونواده و قبل از ارتکاب ب جرم ن بعدش .اگ کاری کردن ک نمیدونستن نباید بکنن داد و بیداد نکن آروم بگو این درست نیست نمیدونستی اشکال نداره اما از این به بعد اینطور باید باشه.اینارو دارم به تو میگم انگار ب خودم میگم دارم متنبه میشم   

در کل من طبیعی اگ فکر کنن فرق میزاری چون دخترت کوچیکتر .منم فک کنم دخترم فکر میکنه بین اون و داداشش ک کوچیک فرق میزارم چون همش میگم اون کوچیک بده ب اون نکن و فلان ولی قول میدم از فردا این کار رو نکنم و چیزی ک حق پسرم نیست رو از خواهرش نگیرم واسش و برچسب بزرگی بزرگی رو تکرار نکنم ی وقتایی میبینم تو چشاش ک فکر میکنه فرق میزارم در حالی ک من میخام داداشش ساکت کنم ولی از فردا ب قیمت ساکت شدن این دل اونو نمیشکنم بزار گریه کنه چیزی ک حقش نیست خب نیست چرا اون باید هی گذشت کن واگزارشون میکنم بهم میگم خوتون ب توافق برسید(هرچند ی وقتایی ظلم میشه میزاره داداشش جونش دربیاد اما نیم ساعت بعد منو شرمنده میکنن اینقد ک با هم خوب میشن )

لطفا اتیش نیازید شما الان دارید حرفهای اسی رو میشنوید فقط تازه اسی کم بل بل زبونی نکرده و منت گذاشته و خودش قبول کرده این شرایط رو ..شاید رفتارهایی داره ک این حرفها بهش گفته شده 

اجی مان باباشو چ اتفاقی سیشو افتاعه تا حالا زحمتیان سیشو کشیه هر چند وظیفت نیه ایشالله بیا وا ره دختریات وه خاطر اونو بچیات اذیت نکو صو شی میکن میرن به یه گوشت در با یکی دروازه وقتی هم مسئله پیش میا وه میرت بو او بهتر دونه چی بکه اگرم حرفی وشو بزنه بالاخره برارشونه جبهه نمیرن زندگیت بکه فک کو دوتا دختر هنی هم داری بخدا ای دوره دختر و دا هم وا یک نمیسازن اینو ک تا همیشه نمیمونن  زندگین وه خوت شخت نکو عزیزم