من چمدون بستم که برا چند روز بریم سمت جنوب مادرشوهرم رای شوهرمو زد نذاشت بریم بهش پای تلفن میگفت ( من کنار دست شوهرم نشسته بودم) ما ماشین نداریم بابات کل زمستون تو خونه بوده الان که عیده دلش میخواد بره بگرده درست نیست تو فقط زنتو برداری بری سفر
ازت میخوام هر جا رفتی و بهت خوش گذشت یه یادی از مادرشوهر من بکنی