2737
2734
عنوان

مادرشوهرم همش سرزده میاد

| مشاهده متن کامل بحث + 9198 بازدید | 182 پست

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

اره واقعا با شوهرت صحبت کن اینجوری نمیشه بگو داره عذابم میده،تموم کن این وضعیتو

امروز زنگ که زد یه نوچ کردم شوهدم گفت چی شد گفتم چرا هر بار سرزده میاد گفت نمیدونم دیگه اون رسید پشت در ورودی نشد حرف بزنیم.

2728

روح مادرت شاد بمیرم واست منم مادرشوهرم دم بدرقه خونم بود ه کاری میکردم خبرکشی می‌کرد گزارش میداد ب همسرم همسرم میگف طوری نی خودم میدونم زنم چکار میکنه ول کن شکرخدا قطع ارتباطی خدا رحمت کنه مادرتون رو

متأهل  عاشق همسرم هستم وهمچنین خانواده الهی عزیزانم رو در پناه خودت حفظ کن .....خدایا همه زندگیا روشیرین کن تلخی تو هیچ زندگی نباشه همه مشکلات رو حل کن مریضها لباس عافیت بپوشن......
سه روز بعد زایمانم من و شوهرمو دعوا انداخت. بعد من با اون دعوام شد. گریه کرد پا شد رفت. گفتم راحت شد ...

با شوهرت ک دعوا نکن با مادرشوهرت دعوا کن بگو خسته شدم از بس میای درو ب روش باز نکن ضایع شه

از خدامه شوهرم باز میکنه اون که اندازه من حرص نمیخوره بالاخره مادرشه

باید مثل خودش رفتار کنی ، ماهم این مدلی داشتیم فامیل با عروسش جنس خرابی میکرد

انقدر عروسه محلش نزاشت باهاش حرف مزد تو خونش، دیگه نیومد .

تسلیت میگم عزیزم، به بهانه ی خواب بچه که زنگ در بیدارش میکنه ایفون رو در بیار تا صداش شنیده نشه، گوشی هاتون هم بزار سایلنت، چند بار این کار رد بکنی سرزده اومدن از سرش می افته، از همسرت هم درخواست کن بهشون بگه قبل از اومدن تماس بگیرن 

2738
من بعد زایمان حساس بودم ابن با آزاراش حساس ترم کرد. مادرم که فوت شد دیگه حسابی به هم ریختم. بچم سینم ...

فکر نکنم مادرشوهرت روز خوش ببینه. همه سختی و درد به کنار، نشگون گرفتن سینه زن تازه زایمان کرده، عزادار، خسته، بد عاقبتی داره. وقتی خوندم دلم زخم شد. امیدوارم پاش بشکنه، حداقل یه ماه دورت خالی بشه. بهت توصیه میکنم از شب قبل برنامه بریز. به شوهرت بگو فردا ساعت فلان می‌خوام برم فلان جا. منو ببر. بعدش هم برو تفریح. مثلا بگو باید برم دکتر. باید برم فلان لباس رو برا بچه بخرم. هر جور هست بزن بیرون. ولی در کل نگران نباش. نهایتش چند ماه دیگه میاد. بعدش دیگه از تازگی می افته. کمتر میاد. هر چند می‌دونم تو الان دلت استراحت، تنهایی و گردش میخواد 

امروز زنگ که زد یه نوچ کردم شوهدم گفت چی شد گفتم چرا هر بار سرزده میاد گفت نمیدونم دیگه اون رسید پشت ...

خودت رو مشغول بچت کن به کارات برس لازم نیست خودت رو درگیرش کنی شما الان روحیت ضعیف شده و معلومه از درون افسرده و ناراحتی نزار بیشتر از این روحیت خراب بشه بچت و داداشام الان به تو نیاز دارن هرروز کارات رو بکن بعدظهر برو پیش داداشام تا شب بمون بعد برگرد خونه تا یه مدت این کار رو بکن

ول کن جهان را ؛قهوه ات یخ کرد.....

ببین اعصابم سگ شد. خدا لعنتش کنه چقدر عوضیه. از این به بعد اومد فقطططط حرف خستگی میزنی. وای چقدر خسته ام، وای دیشب نخوابیدم. وای این بچه از صبح گریه کرده دلم میخواد یه کم بخوابم.

وقتی هم در جواب گفت بچه رو بده من، بگو بچه ام فقط به بوی من عادت داره. فقط کنار خودم میمونه منم کنار اون میتونم آروم باشم. هر خستگی بکشم براش، فدای سرش. 

که قشنگ بفهمه منظور از خستگی حضور خودشه و بچه اون هم نیست.

بیشتر هم جلوی برادر شوهرت بگو. شاید به غیرتش برخورد و جلو مادرش رو بگیره.

در مرحله بعد شروع میکنی شکایت کردن از یه دوست خیالی بی شعور. میگی هرررر روز صبح پا میشه سر زده میاد اینجا. نمیگه من خسته ام ، مادرم فوت شده، نیاز به تنهایی و آرامش دارم.

خلاصه به در میگی که دیوار بشنوه. 

تازه روز ششم فوت مادرم زنگ زد به شوهرم گفت بیایید خونمون داداشم اومده بچرو ببینه. کفتم من هفتم مادرم ...

عزیزم خدا بهت صبر بده ما نباید خودمون را بخاطر بیشعوری مردم ناراحت کنیم ،از خداوند برات طلب صبر زیاد میکنم انشالله بچتم به خوشی بزرگ بشه 

خودش ۳۰‌سال مادرشوهرش حق نداشت بیاد خونش. فقط عید به عید اونم با دعوت. پس میفهمه خوبم میفهمه. خودشو ...

حالم بد شد از این همه بی خردی، عزیزم شما و همسرتون مرز هاتون بازه که ایشون اجازه ی این رفتار ها رو به خودش میدن و حریمتون رو رعایت نمیکنه،حتما از یه مشاور کمک بگیربد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687