به بابام گفتم تو فقیری ...عذاب وجدان منو کشته😭

خیلییی بهم فشار میارن 

همه حرف بهم میزنن لباس بخوام خودکار بخوام تفریح بخوام پارجه هرچییی بخوام میگن درس نخوندی یچیزی بشی ۵ سال پشت کنکوری 

بابام تا دهن باز میکنم میگه درس نخوندین یکی بیاد شما رو بگیره 

همه ش میگه من اینقدر خرج خرد و خوراکتون میکنم و داداشام بچه هاشون با نون و ماست زنده ن فلان البته ادم خسیسی نیست پولدار و فقیرم نیستیم متوسطیم خیلی خرج میکنه اما فقط برا غذا اگر بش بگی مثلا یه پیرهن یا یه شلوار میخوام ادمو سگ محل میکنن و براشون مهم نیست

مامانم هردقیقه سرکوفت دختر داداششو میزنه ک رفته سر کار درحالی ک داییم هیچی نداشت گنج پیدا کرد دخترشو فرستاد دانشگاه ازاد یه خونه زده اندازه استادیوم با پارتی دخترشو یه ماهه فرستاد بیمارستان سر کار

منم گفتم ما فقیریم منم اگه مثل اونا ۱ میلیارد پول پشتم بود در عرص دوماه یه ملیاردمو میکردم ۳ میلیارد 

بابام ک گفت ازدواج نکردید و درس نخوندین هیشکی شمارو نخواست منم گفتم تو فقیری فک میکنی ادم پولدار مارو میخواد؟ادمی باباش فقیر باشه اخرشم با یکی که همقد باباشه و از اونم فقیرتره ازدواج میکنه(البته نظرم این نیست فقط اون موقع فشاری شده بودم)

بابام بغضش گرفته بود خیلی عصبانی شد بلند شد منو بزنه ک بهش گفتم فقیر گفت شما بهم فشار میارید و فلان ولی من اصلا بخاطر پول فشار نمیارم 

طرز فکرشون و حرفاشون اینقدرر به روحم فشار میاره که یهو منفجر میشم 

خیلی ناراحتم ک خوردش کردم زبونم خیلی بده خدا هیچوقت منو نمیبخشه