چند سال پیش پسری اومد خواستگاریم ولی دست خالی اول گفتم شاید بعدا و توی جلسات بعدی با گل و شیرینی بیاد ولی هیچی نیاوردن ولی من ازش خوشم اومد و بهش بله گفتم ولی از دست خودش و بیشتر خانوادش ناراحت شدم چون حالا خودش سنش زیاد نبود و بی تجربه ولی خانوادش پولدار بودن و با تجربه....
باز با این حال وقتی یه بار رفته بود اصفهان برام گز آورد ولی خانوادش تا موقع بله برون هیچی نیاوردن...
ولی من ازش خوشم اومد و باهاش ازدواج کردم... .
ولی چند وقت پیش که دیدم هر کدوم از دوستام ازدواج کردن و چقد توقع دارن از طرف و خانواده شوهرشون و اونا هم سنگ تموم گذاشتن ناراحت شدم
و گریم گرف و به همسرم گفتم...
اگه هستین بقیش رو هم بگم که همسرم چی گف...
😭