مادرم دیر ازدواج کرد ۴۰ و خورده ایم منو بدنیا اورد
اونم با کسی که ۱۳ سال ازش کوچکتره اختلاف سنیشون از چهره بیداد میکنه بابام بهش میگه باهات بیرون نمیرم چون همسن مادرمی مردم فکر میکنن مامانمی
تو بچگی و مدرسه هم هر کی میدید مسخرم میکرد میگف مامانش چقدر پیره همه تو بیرون میگفتن مادربزرگمه. اینا به کنار دیگه ضعیف شده از پا هم افتاده یه ظرف میشوره ناله میکنه فحش میده گناه من چیه که تو پیری اون من تازه ۲۰ سالمه و دیگه جون نداره
بگردم🥲
😔حق داری.ولی مامانت هم گناهی نداره
این العام حمیدیاینا تو ۴۶سالکی آوردن چی میشه
رابطه مامان بابات خوب نی؟
مامانت ۱۳ سال از پدرت بزرگتره؟
عجیبه شهر عجیبیه
خدا به هر کسی تو یه سنی بچه میده یه سری چیزا دست ما نیست حالا اونم تقصیری نداره که بچه دار شده البته شماام حق داری 💔
در هر صورت مادرت و احترامش واجبه
بعدم مگه بابات نمی‌دید اختلاف سنی رو ،حالا یادش افتاده ؟؟؟وقتی خدا ناکرده مادرتو از دست دادی دعا میکنی کاش می‌بود و حاضر بودی صد سالش بود ،وقتی خودت باردار شدی و مادری کردی برای بچت اونوقت قدر مادرتو میفهمی که شاید دیر باشه
مطمنم حرفای پدر بی رحمت چهره شو شکسته ترکردده
طفلک مادرت چی میکشه ، از پدرت مهری نمی بینه دختر خوشگل حداقل احترامشو نگهدار باور کن همه دلخوشیشی ، پسرم شش ماهشه دو سال عذاب کشیدم تا خدا بهم دادتش فقط از خدا می خوام قدرمو بدونه واسه داشتنش چه سختیهایی به جون کشیدم
ببین مادرت الان خیلی تنهاست ،وقتی بابات اینجوری باهاش رفتار میکنه خورد میشه ،میشکنه ،تو هواشو داشته باش ،تو دوستش داشته باش ،خیلی برای مامانت ناراحت شدم
فکر میکنی وقتایی که میومد مدرسه حال و هوای تو رو نمیفهمید ؟؟؟آدم به بچش نگاه کنه تا ته همه چیو میخونه ،مطمئنم خیلی غصه میخورده ولی میدونسته کاری نمیتونه کنه ،بهش احترام بزار ،یه عمه دارم اونم سنی نداره ،مادربزرگم رو همش نفرین میکرد وقتی مادربزرگم مرد ،هر شب گریه میکنه ،با اینکه ۳ ساله فوت شده ولی میگه انگار همین الان مامانم فوت شده ،همش غصه میخوره چرا دوستش نداشت ،چرا قدرشو ندونست ،همش درد و دل میکنه میگه حاضرم کل عمرمو بدم فقط مامانمو یه بار دیگه بغل کنم ،ببوسم ،بوش کنم
