خونه بابام کم منو میبردن مسافرت با دوستامم میخواستم برم نمیذاشتن بعد ازدواج منو نمیبره هیچ خودمم نمیذاره برم میگه کار دارم وقت نمیکنم فقط میگه با دوست یا آشنا پیدا کن برو ک ندارم.حس زندونی بودن دارم
همسرت در دوران اشنایی قبل از ازدواج چه نشونه هایی داشت؟ می ذاشت تنها بری بیرون یا شکاک بود؟ خودش الان چیکاره هست؟
می شه یه صلوات برای درست شدن کارم و ازدواج مناسب برام بخونی؟ در حال جوانه زدن برای بار هزارم .همه چیز از ذهن شروع می شه و توانایی این رو داره تو رو در خودش حبست کنه البته برای رسیدن به چیزی که می خوای می تونی تنظیمش کنی . زندگی سخته ،برای هم دیگه سخت ترش نکنیم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه