ما با هم رل بودیم و خونواده ام اینو فهمیدن کتک خوردم فحش شنیدم
مامانم حرصم میداد
بعد ک اومدن خواستگاریم داداشم نمیذاشت مامانم ک فهمید آقام شغلش خوبه اوکی رو داد اما داداشم ن تا اینکه همسرم نشست پشت در خونه امون گفت میخوای منو بزنی بزن میخوای بکشی بکش ولی من کوتاه نمیام زنمو میخوام...بخاطرش هر کاری میکنم تا داداشم بلاخره راضی شد