رفتم خونه ی مادر شوهرم اینا فقط الان یه حس غم تموم وجودم رو گرفته نمیدونم چرا . چیکار کنم یه ساعت مونده به سحر حتی حوصله ندارم غذا درست کنم . نمیدونم چرا انقدر بهم ریختم چیکار کنم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
بین خودشون دلخوری بود . مادر شوهرمم یه تیکه بهم انداخت خیلی ناراحت شدم . اصلا باهام حرفم نزد و همش تو اشپز خونه بود بیشتر افسرده شدم و به شدت حوصله ام سر رفت . الانم دارم با خودم فکر میکنم مگه من چیکار کردم که اینطوری رفتار کرد
نه بی دلیل نبود . مادر شوهرم اعصاب نداشت دلخور بود از دست پدر شوهرم . اصلا باهام حرف نمیزد دنبال کارای خودش بود افسرده شدم تو اون مدت همه جا سکوت . و یه تیکه هم انداخت بهم .من ساه نمیدونستم حتی که داره بهم تیکه میندازه
میترسم شوهرم یه چیزی گفته باشه . آخه من همش از رفتارهای خانواده ی همسرم گلایه میکنم پیش شوهرم . خیلی این عادتم بده . ولی ازش که پرسیدم قسم خورد که هیچی نگفتم