ما تصادف کرده بودیم یه سوپ نفرستاد من دستم شکسته بود بقیه هم پا و سر
بعد جالبه بعد خوب شدنش .شوهر خر من کلی خرید مرده بود برای نه نه ش
هی می گفت مادرم مهربونم ه .منم گفتم آره از اون همه رسیدگی ش معلوم ه
جالبه کره خر انتظار داشت مادرشو شام دعوت کنم منم گفت از بیرون بخر من نمی تونم