2737
2739

پریشب سر سفره سحر دعوا شد 

منو طعنه داد 

برا زندگیم 

بعد هم بابام زد تو گوشش

دعوا بزرگی شد بهش گفت تو سگی 

بار اول بود ب اجیم‌ اینجور گفت 

تقصیر ابجیم بود همه چی 

ولی میخاست همون شب خودشو بکشه داداشم جلوش گرفت و بعد 

اینم رفت اتاق 

تا الان هیچی نخورده

دیشب افطار هم هیچی نخورد

سحر هم نخورد 

امروز افطار مخورد 

سحر هم بابام رفت دنبالش مامانم رفت نیومد نخورد...

میترسم طوریش بشه مقصر من بشم 😭😭😭استرس گرفته منو


بخدا تقصیر من نبود خودش خیلی آدم لجی هست

( قضیه دعوا پایین میذارم)

ببین نظرات اینجا خیلی خوبه ها ولی تهش ادم نیاز داره یه ادم متخصص بهش بگه چیکار کنه. من خودم هربار مساله اینجوری برام پیش میاد میرم سراغ دکترساینا. بیا اینم لینکش بعد تازه خیالمم راحته که اگر مشکلم حل نشه پولمو کامل برمیگردونن.



2728

هیچ وقت نباید والدین تو دعواهای بچه ها دخالت کنن

زن مردم لیلی تو نیست و شوهر مردم هم مجنون تو‌... اگه شده بدون فقط اسمشونو یدک کشیده و به تو در حد ی سرگرمی نگاه میکنه نه بیشتر..... #مرگ بر اسرائیل #اسراییل یک غده سرطانی است که باید از روی زمین محو شود.

باهاش حرف بزن بهش بگو شرایطت سخته و به کمکش احتیاج داری بهش بگو الان تو این بحران اون خیلی میتونه به عنوان یه خواهر کمکت کنه

اسی شوهرت چکار کرد طلاهاتو نداد دنبالت نیومد شکایت کردی ازش

2740

سر سفره بودیم 

اول کفگیر برداشت ته دیگ در بیاره 

کفگیر تا خورد ته دیگ سفت بود چسبیده بود زد زمین گف اینم از عهد قاجاره

رفت قاشق آورد و درآورد خورد

ما سکوت کردیم

چند دقیقه بشقاب خورشت گذاشتم جلوش نزدیک بشقابش

...

یهو تورخدا اینو نذار جلوم با تشررررر زیاد 


گفم هوش چته خوابت میاد 

گفت چند بار بگم نذارررررر گفتم حالا بذار اونور


( شبای قبل گفته بود نزدیک دستم نذار خوب من یادم میره  دیگ)

بابام گف چته حالا گذاشت ک گذاشت ای چ کاریه 

سر سفره بودیم  اول کفگیر برداشت ته دیگ در بیاره  کفگیر تا خورد ته دیگ سفت بود چسبیده بود ...

گفت نذاره چند بار بگم بگم صداشو زد بالا 

یهو بشقاب خورشت کشید جلو بشقاب خودش 

بدتر کرد 

رفت گفت نمیری ک اردستت راحت شیم 

منم گریه ام گرفت همش میگن برو برو ابجیم داداشم تا دعوا میشه میگن برو 

زدم گریه گفتم اگر عوضی پولمو بده میرم

و بابام گف ب حرف اینا نباش بابا بذار زر بزنن مگ خونه اوناس 

بدتر حرصش گرفت 

گفت هه اره بمون ما رو بهم بنداز ,

سکوت بودم 

فقط گفتم کاش اون عوضی بر نمداشت من  سه ماهه آواره نمی‌شدم اینجا 

ان شاءالله که بده برم همتون راحت سین

گفت نذاره چند بار بگم بگم صداشو زد بالا  یهو بشقاب خورشت کشید جلو بشقاب خودش  بدتر کرد&n ...

بابام گف ن بابا ب اینا گوش نکن 

بدتر غرغر کرد ظرفا میزد بهم می‌شست 

خیلی بد میگف 

من ظرفا جمع کردم گفت

خیلی خوبی زندگیتو جمع میکردی

مامانم گفت هوووش چی میگی 

اومدم تو اتاق 

بابام گف بابا اول تو بودی بعد اینااااا

(من بچه اولم)

یهو داد بمونه برا شما

خیلی بد حرف میزد

با تشر با بابام 

من ک‌اومدم اتاق مثل اینکه بابام رفت دستاس بشوره غراش شنید چند بار تذکر داد عصبیم نکن میزنمت 

یهو دیدم صدا دعوا بالا گرفت داداشم از خواب پرید بابامو گرفت

بعد دفعه اولش نیست ی درد و دلی می‌کنی تو دعوا می‌ریزه رو دایره...


همون جین گف برو پشت دختر جانت بکش غیبتت پیش من کنه ..🥲🥲

ما خواهیم مثلا ی جایی ی چی درد و دل کردم تو هم کردی نباید بگی

اومدم بهش  چند تا پیام دادم خیلی بیشعوری ک تو دعوا حرفای پیش می‌کشی وسط 

من حرفای تو رو بگم ک بدترع

گفت نیاز ب ترحم ندارم دکمه سیکتیرتوبزن😭

دیگم پیام ندادم

و الان میگم اگه طوریش بشه چی

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687