گاهی اوقات این رنج ها لازمه برای رشد و تغییر
مثل شیمی درمانی
رنجی رو متحمل میشی برای پس گرفتن سلامتی و این بد نیست
تغییر درد داره
تغییر توی همه موضوعات درد داره
رنج تغییر رو بپذیر و رشد کن و از این قالب فکری بیرون بیا
تو تصمیم گرفتی که فکر کنی عالم و آدم گذشته تو رو میدونن در حالیکه باور کن اونقدری برای دیگران مهم نیستی که بخوان بهت فکر کنن
مگه ما خودمون چقدر به دیگران فکر میکنیم ؟ همه مشغول فکر کردن به این موضوع هستن که دیگران در مورد من چه فکری میکنن؟
کسی به اون صورت به این مسأله اهمیت نمیده که دیگران چطوری ان
اگر هم اهمیت بدن در همین حد کوتاه و گذراست نه بیشتر
از این قالب فکری که توجه و تمرکز همه روی گذشته منه بیا بیرون کم کم درجه اهمیتش برای خودت میاد پایین
تو پشیمونی ، توبه کردی قرار هم نیست تکرار کنی همین عالیه
یه گذشته وجود داره که اونم توی ذهن چند نفری هست
وقتی با کسی که مسیر تو رو اومده روبرو بشی خود به خود پذیرش اون آدم هم نسبت به تو خوب خواهد بود حتی اگر خبری هم بهش بدن آگاهی داره و پذیرش داره
به خانواده طرف هم ربطی نداره مهم اینه خود طرف آدم باشه و توی ذهنش کلمات تغییر و توبه مفهوم داشته باشن بقیه ش همه چیز واقعا عادی میگذره مگر اینکه تو این مسأله رو برای خودت از درجه اهمیت کم به اهمیت زیاد تبدیل کنی
داری ترس های مختلفت رو سوار این موضوع میکنی وگرنه خود مسأله اونقدری که ذهنت رو مشغول کرده موضوعیت نداره