بابام بیمارستانه حالمون اوک نیسن خالم عصر اومده میگه حلالتون نمیکنم سر مهمونی واسه فلان خواهر غذا دادین بردن واسه من ن!اونیکی خالم بارداره و شدید ضعف میکنه زود زود ماهم از سهم سحری خودمون دادیم بهش هیچی نتونستم بگم ولی دلم شکست بابای من بیمارستانه اینم اومده میگه حلال نمیکنم😐