من از بچگی هی سر اینکه من دارم بزرگ میشمو پدر مادرم پیر میشن اذیت شدم ولی تو این دو سال اخیر خیلی گریه کردم بعضا اونقد گریه کردم حالم بد شده
از دکتر رفتنم خجالت میکشم هیچ جوره هم نمیتونم با خودم کنار بیام
منم فکر میکنم و میبینم موهاشون سفید شده قلبم عمیقامیشکنه
منم چندساله ازترس ازدست دادنشون اززندگی فاصله گرفتم
منم اوایل نوجوونی هر شب گریه میکردم. ولی بعدا کنار اومدم یه چیز عادیه. گریه بکنی نکنس. پیش میاد ب مرور زمان. سعی کن تو عامل پیر کردنشون نباشی.
وای دقیقا عین منی. تاپیک امروزم بخون
منکه خودم تو اوج جوانی پیر شدم موهام سفید شدن
مادرم که جای خود
پدر مادر من از دست سختی های زندگی خیلی پیر شدن ده سال پیرتر از سنشون بنظر میرسن
فک میکنم هیچی توی زندگی غم انگیز از دیدن پیرشدن پدر مادرت نیست
😂😂😂یاد بچگیم افتادم مامانم میگفت پیر میشیم میزدم زیر گریه الان عین خیالم نیست پیریشون بیخیال بابا همه پیر میشین به پیریه خودت فکر کنی دردناک تره😂😂
خیلی غم انگیزه بالا رفتن سنشون منم همش از خدا میخواهم از عمر من کم کنه ب عمر پدرو مادرم اضافه کنه زبونمم لال نبودنشون کابوسمههه 💔😔
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
15 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
