یک نفر از ذهنم بیرون نمیره اصلا نمیتونم براتون توضیح بدم هر بار که فراموشش میکنم چطور دوباره زندگیم به زندگیش گره میخوره و از یه جایی سر و کلهش پیدا میشه
ذهنم و قلبم همش در جنگن ... هر بار قلبم پیروز میشه و نمیتونم عزممو جزم کنم که فراموشش کنم
کاش خدا یه نشونه ای چیزی برام میفرستاد که یا بمونم یا ولش کنم خسته شدم واقعا نظم زندگیمو بهم ریخته باعث شده با تنهاییم غریبه بشم
نمیدونم واقعا :)))))))