2733
2739
خودم وقتی کسی نبود سریع تف میکردم زیر فرشا😭بچه بودم خب

آخ یادم انداختی...من بچه بودم خونه داییم بودیم..رفتیم یه جایی عید دیدنی اونموقع هزار تومن بود خیلی زیاد بود که صاحب خونه به من عیدی داد...منم وقتی برگشتیم خونه ی دایی اونو زیر فرش قایم کردم..و دیگه هیچ وقت نبود که نبود...آخخخخ قلبمممم

تو ۱۲ سالگی چ بدبختی داشتی اخه😂

آخ من خیلی مامانم اذیتم می‌کرد بچگیم نصف عمرم با کتک گذشت 

این بیت مولانا رو خیلی دوست دارم که میگه:                 دانی که چرا سّرِ جهان با تو نگویم؟                              طوطی صفتی، طاقت اسرار نداری.!                             یعنی قشنگ یه عده رو شسته گذاشته کنار :) 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دوبار کبریت بردم نزدیک دماسنج بعد دماسنج ترکید با بدبختی جیوه هاشو جمع کردم🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

نهایتا دل به جایی می رسد که دو راه بیشتر ندارد:یا باید خون شود یا سنگ.                                         باید عرض کنم خدمتتون که زن جانی دپم😌😌😌
پشیمونی؟ 😂

آره

هیچ پسری ارزششو نداره

نهایتا دل به جایی می رسد که دو راه بیشتر ندارد:یا باید خون شود یا سنگ.                                         باید عرض کنم خدمتتون که زن جانی دپم😌😌😌
2742
با دوست پسرم تلفنی حرف زدم 

منمممممممممممم😂😂😂

نهایتا دل به جایی می رسد که دو راه بیشتر ندارد:یا باید خون شود یا سنگ.                                         باید عرض کنم خدمتتون که زن جانی دپم😌😌😌
بچه بودیم اومدیم غذا درست کنیم یه چیز وحشتنکای درست کردیم بعدم سوخت  تخم مرغو آبو آردو چندتا چ ...

یادخودمو داداشم افتادم مامانم اینا خونه نبودن منو داداشم گفتیم نهار بزاریم میان گناه دارن گشنن،گوشت رو اندازه حبه قند خوردکردیم گذاشتیم با نخود خام و سماق و رب نمک خلاصه هرچی بود ریختیم دوتا سیبزمینیم ریز کردیم توش بعد نیم ساعت داداشم سیبزمینیو تست کرد گف پخته تمومه،خلاصه ظهر اوناوعموم اومدن عموم گف مزش انصافا خوبه ،حالا نخودا سفت سفت بودن،😬😬

با دوست پسرم تلفنی حرف زدم 

ینی به محض اینکه میزدن بیرون باهاش حرف میزدم در این حد که مثلا اون شارژش تموم میشد من زنگ میزدم😂😂😂

نهایتا دل به جایی می رسد که دو راه بیشتر ندارد:یا باید خون شود یا سنگ.                                         باید عرض کنم خدمتتون که زن جانی دپم😌😌😌
وای من خیلی سم بودم بچگیام 10 12 سالگیم مامان بابام میرفتن بیرون همه چراغا رو خاموش میکردم شمع روشن ...

منم الانم میکنم اینکارو😭😂همین الان تنهام شب عود دارچین 

خدایا دورت بگردم اینقدر خوبی♥شکرت خدا تو زندگیم عشق پاک دارم♥♥♥♥♥وخدایـے ڪہ اسپانسر تمام آرزوهامونه: 🔗♥ماکه دل به الله بستیم الله داند و کارش💎خدایاشکرت برای سقف بالا سرمون برای تن سالمم برای نعمت هایی بهم دادی شکرت خدا جونم♥الحمدالله♥حسبی الله و نعم الوکیل♥خدایا ممنونم بابت عشقم ♥
2740
یادخودمو داداشم افتادم مامانم اینا خونه نبودن منو داداشم گفتیم نهار بزاریم میان گناه دارن گشنن،گوشت ...

باز خوبه مال شما بهتر بوده باز 🤣🤣

مال ما فاجعه بود بعدم سوخت

تومجردی دوس پسرمودعوت میکردم خونه

الان هیچی بادخترم سرگرمم اون خوابیدتوگوشی ام

("سخت گذشت تافهمیدم هیچ چیزازهیچکس بعیدنیست")فقط به عشق دخترم ومامانم زندگی میکنم
واااای ازش پذیراییم میکردی؟

خب اره اون چیزمیزمیخریدمنم چایی اماده میکردم باهزارترس ودلهره  

("سخت گذشت تافهمیدم هیچ چیزازهیچکس بعیدنیست")فقط به عشق دخترم ومامانم زندگی میکنم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2687