ینی مادرشم مخالفه
برام کادو گرفته بود
کت شلوار از مغازه ی اقوام شون
بعد گذاشته بود مغازه که مادرش نفهمه برای من گرفته
بعد قوم شون که شب مهمونی بودن خانه شون کت و شلوار رو میاره میگه اینو یادت رفته ببری مادرش میگه برای کی خریدی کت شلوار رو میگه مثلا برای بردار زاده ام خریدم
خیلی ناراحت شدم که مادرش نگفته هنوز
با این حال هر دفعه که میخواست بیاد منو ببینه مادرشم میادورد استان ما (ولی همش پیش ما نبود مادرش ) . اگه توی اون سفرشون ما ده بار همو می‌دیدیم یه بارشم مادرش میومد پیشمون باهاشون حرف میزد از خوبی و بدیای پسرش میگفت . همیشه هم از بدیاش میگفت میگفت من بهت میگم خودت تصمیم بگیر من مدیونت نشم
دوست من از اول رابطه مادرش میدونست اخرش به بدترین حالت دوستم رو ول کرد رفت این سیاست پسرهاست که به مادرشون دختر رو میگن تا با مادرش ودوست دخترش تماس داشته باشن تو دل دختر رو مطمعن کنن که یعنی من میگیرمت تا روزیکه نیادخواستگاری مشخص نمیشه میخواد یانه حتی اگه جدابادش پسر هم تو قبر از رابطه دوستی خبردار بشه
همسر من بعد ۵ سال به خانواده اش گفت و یه مراسم برای آشنایی و اعلام نامزدی گرفتیم و دو ماه بعدش ازدواج کردیم
مال من تا ۱۰ ماه باهاش بودم همون سه چهار ماه اول گفت به ابجیم گفتم ،ولی به مادرش نگفت ،تا ۱۰ که دیگه کات کردم ،از همون اولم میگفت قصدم ازدواجه
من ۳سال باهمسرم دوست بود هیچکس خبر نداش
الان ۱۱سال ازدواج کردبم بازم کسی خبر نداره مادوست بودیم
فکر میکنن من همکلاسیش بودم از من خوشش اومده 😂
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
