شوهرم نماز میخونه و مسجد اینا میره معتقده کلا ،
بعد بابام ازین موضوع خبرداره ها ،ولی چون ازشوهرم خوشش نمیاد هی میگه ادمای نمازخون دورو ان ،دین و اینا بدرد نمیخوره باید ادمای م.ذهبی از جهان جمع شن و... شوهرمم هیچی نمیگه بخاطر من ،ولی وااااقعا دارع دیگه بهم برمیخوره بعد چن ماه اومدم خونه ی مامانم اینا سربزنم اون از صب بابام تا ظهر رف بیرون برنگشت عمدا و بماند چقد بی حرمتی کرد بهمون این از الان ک مدام داره ب شوهرم تیکه میندازه ،چیکار کنم چی بگم واقعا دیگ کلافه شدم از صب