اومدیم شهرستان خونه فامیل شوهرم.پدرشوهرم بهم گفت دیشب تو مهمونی دیدمت تعجب کردم انقد شکوفا و خوشحال بودی اینجا همش اوقات تلخه مادرشوهرم گفت اونجا انقد همه شلوغ کردنو خندیدن اونم مجبور شد یه لبخند بزنه .
حالا من اولا اینجوری نیستم بعدم این چندروزه اوقاتم از دست پسرشون تلخه خلاصه اعصابم خورد شد تیکه بارونم کردن شما بودین چی میگفتین و چیکار میکردین
تیکه خاصی نبود بنظرم
این گریه داره خدایی؟؟
میگفتم شرف خونه به صابخونس!
مقابل تیکه فقط سگ محل جواب میده.
من بودم وقتی با همسرم دعوا میکردم اخمشو به یکی دیگه نمی‌کردم
یعنی کلا جلوی جمع حفظ ظاهر میکنم
چیز خاصی نبود
تیکه بارون به این میگی ؟
چقدر حرف درست کنی
باید میگفتی بخاطر دیدن ریخت نحس توعه اوقاتم تلخه بیشعور
پس ادم تو مهمونی چیکار کنه عزا بگیره
خب گویا زیادی تلخی کردی و ناراحتیت و نشون دادی دیگه
میگفتی اوقاتم بستگی به ادم های اطرافم داره
منم امروز استادم جلو همه بهم تیکه انداخت ابرومو برد
ولشون کن.پدرشوهرمنم خیلی خاله زنکه ازاین حرفا زیاد بهم میزنه
جالب اینه پدرشوهرمن دایی هم هست😑
کلا مثل اینکه از اون آدم هایی هست که زود حرف بهشون برمیخوره و حرفا رو بد برداشت میکنن و فک میکنن تیکه هست
بنده خدا چیزی نگفته میتونستی تو هم بگی بابا این چند روز پسرتون باعث د اوقاتم تلخ شه وگرنه نسبت به شما نبود اوقاتم
