من مادر شوهرم چند شب پیش یهو قاطی کرد مثل دیونه ها بهم توپی اره تو پسرمو بدبخت کردی تو باعث بدبختیش شدی کم سرش داد بزن و اینا و خلاصه الکی خودشو جر میداد من بهش هیچ بی احترامی نکردم ولی اون هر چی از دهن کثیفش در میومد بهم گفت خیلی فحشای بدی داد بهم که من زنگ زدم شوهرم اومد رفتیم هتل
شوهرم بی طرف خودشو نشون میده ولی میدونه مقصر مادرشه و من ادمی نیستم که دنبال بحث اینا باشم
حالا امروز مادربزرگشوهرم زنگ زده کجایی چرا نمیای اینجا شوهرم گفت بیرونم اونم گفت زنت کجاس گفت خونه
مشکلم اینه مادرشوهرم رفته به مادرش گفته همه چی رو کلا خیلی زن کثیفیه تازه شناختمش خودشو نشون داد بهم
رفته به اونا گفته مطمعنم ی ناراحتی بین منو شوهرم درست میکنن
چش دیدن منو ندارن خیلی بدخواهمونن خانواده مادری شوهرم
دلم داره میترکه از غصه