مشکل اعصاب مادرم(چندین ساله،قرص هم نمیخوره)
دیگ خسته شدم
کنکور زهرماری که هنوز گوهی براش نخوردم
برای ازدواج مخالفت میکنن برای درس مخالفت میکنن برای هدفم حتی کلاس زبان مخالفت میکنن لعنت ب این زندگی ک ب دنیا بیای و باید زیر دست این اون بزرگ شی و باید ب اجبار ب هر چی ک بگن قبول کنی حتی خدا هم راضی نیست اگه اینطوریه خدا کورم می‌کرد و ناشنوا باشم ن چیزی بشنوم و ن چیزی ببینم با ی عصا راه خودمو پیدا میکنم هیچی هم برام مهم نمیشه دیگه
نداشتن مادر 😭 دلم به درد میاد ندارم و نیست
خیلی هست اما اولین چیزی که تو ذهنم اومد خیانت دوس پسرم بود چون حالم خیلی بد شد دقیقا وقتی بود که بهش اعتماد کامل داشتم عکساشو که بغل هم بودن و پیاماشو دیدم دستام میلرزید سرم گیج میرفت انگار مردم اون لحظه🥲از خدا میخوام هیچکس این حسو تجربه نکنه
اینکه یکی از اقوام نزدیک ک سطحشون از هرلحاظی هزاران هزارلول از من پایینتر بود یه سوهر پولدار و خووووووووش اخلاق قسمتش شد بیا ببین زندگیش چ بهشتی شده ولی من مجردم
فقط دغدغم پسرمه
حرف بزنه مستقل بشه
حرفای ک مردم میگن تامیفهمن سندروم‌داون هست وای خدابهت صبر بدع اذیتت ک‌نمیکنه درک ک داره
خیلی حرفا ک دلمو شکسته و تکه تکه کرده
من عاشق پسرمم و جوابشون رو میدم و از تلاش کردن برای ایندش دست برنمیدارم
اما منم یک‌مادرم میشکنم با دیدگاه مردم و حرفای ک‌میزنن
آسمونی شدن پسرم😞
سلام دوست خوبم. منظورتون از معامله با خدا چیه؟ توضیح میدید؟
من برای حاجتم از ۹ شهریور ۴۰۲ هرشب نمازشب خوندم و ۷۰ روز پشت سر هم نماز جناب جعفر و هزار هزار دعا و چله ونذر دیگه تو ۵ سال. خیلی به خدا نزدیک شدم الحمداله و به آرامش قلبی رسیدم خداروشکر. یه رشد بزرگ معنوی اصلا. ولی حاجتم محقق نشده هنوز. میخوام بدونم معامله با خدا یعنی چی. جای دیگه ام شنیدم. ممنونم
رفتارای بابام..چونکه ما با هم اختلاف عقیده داریم..و اون‌نمیتونه اینو تحمل کنه
صورتم که یه دکتر عوضی فیلر زد و بدنم واکنش نشون داده یه سال زندگی برام جهنم شده دیگه کم کم دارم به خودکشی فکر میکنم الهی درد بی درمون بگیره اون دکتره
