چرا نمیزنه شوهرمو ،خسته شدم از دستش .چرا کاری نمیکنه دلم خنک شه.
انقد خشم دارم تصمیم گرفتم که اگه تا اخر ماه رمضون شوهرم نترکه ،منم میرم خیانت میکنم و طلاقم نمیگیرم.هر کی واسه خودش زندگی کنه.
این چه زندگیه که دل خوش ندارم.تفریح ندارم.پول ندارم.تازه اخلاق بیشرفی عن اقا رو‌هم باید تحمل کنم.
نه ساله تحمل کردم دیگه نمیخام
عزیزم چ ربطی ب خدا داره؟
گاهی وقتا کوتاهیای خودمون
بیشعوری دیگران رو نباید ب خدا نسبت بدیم...
اتفاقایی ک ممکنه ب خیرمون باشه حتی
تاپیکاتو خوندم بچه حدودا ۶ماهه داری
بچت چطوره خوبه اذیت نمیکنه؟
محلش نذار بابا
اینا بی خانواده ان
در گناه که خیری نیست عزیزم.
با گناه فقط خودت رو در منجلاب غرق میکنی.
راه های جدید.رو امتحان کن.
مثلا احسان به والدین در خوسبختی موثره
مداومت به نماز شب
ترک حرام و انجام واجبات و.....
عزیزم تو این مسیر از درسهای استاد شجاعی هم کمک بگیر.
عالییییییییییییه
ممنون که جواب دادی.
اخه میدونی من سر ازدواجم کلی دعا کرده بودم.
از اول زندگیم همش تو‌سختی ام.
همش خیانت. رفیق بازی شوهرم دست بزنش .دروغاش .
همش دعا کردم خدا خودت راهو‌نشونم بده.
تا میام طلاق بگیرم راهام بسته میشه.تا میمونمم جور دیگه ای عذاب میکشم.
همش ختم و دعا برمیدارم که خدا جواب کاراشو بده اما نمیده.
فقط منم که کم موندم از دستش سکته کنم
چرا اونم اذیتای خودشو داره دیگه.
بغلی شده.منم میگرن دارم تا رو زمین میمونه جیغ میزنه.سردرد میشم.بچه بزرگمم بیشتر حسودی میکنه و‌اذیت میکنه.پدرشونم اعصابو روانمو سرویس کرده.
چند وقتیه از حرص و‌جوش قلب دردم گرفتم.
همین الانم بازوی چپم تیر میکشع
بخدا قبل از ازدواجم انقد مقید به همه چی بودم.تا حتی دو سال بعدشم بازم گله نمیکردم با وجود دست بزن و‌فحاشی و تنها بودنم.
اما خیانتاش از پا انداخت منو.حالشم بد نمیشه.یه سرما نمیخوره.
ارزومه تیکه تیکه بشه.
هر روز که از خونه میره وقتی جاشو جمع میکنم میگم ایشالا امشب برنگردی به این رختخواب.
هیچوقت نمیتونم ببخشمش.
اگه گناه بده چرا پس این تاوان نمیده.
چرا همه سختیا واسه من شده پس.
به قران همشو کردم.
خوندم زنان زیرکو.
وقتی ولش میکنم اتفاقا حالش خیلی بهتر میشه.
از نظر خودش روی منو کم کرده و‌من کم اوردم.
کاراشو یه درجه بدتر میکنه.
قشنگ منو فقط کنیز خونه و وسیله رفع نیازش میبینه.
نه تفریحی نه گردشی نه پولی
ببخشید یه سوال ازدواجتون سنتی بود ؟
😭😭😭😭😭
ای خدا برات دعا میکنم. یه زن که بچش کوچیکه خیلی گناه داره اذیتش کنن خودم این روزا کشیدم کلا تو خونه سکوت سکوت کردم شوهرمو برای خودم تموم کردم چه غصه ها .شوهرم تا حدودی درست شد ولی الان قلب درد دارم چون همش ریختم تو خودم دردارو به محضی بچم پرت میشه از جایی یه حالتی شبیه حمله قلبی بهم دست میده .من دیگه درست نمیشم میدونم علت مرگم یه روز سکته قلبیه
دلخوشیتو بچه هات کن. چ کنیم که افتادیم تو دست اهریمن مادرنیامرزیده ها .
