ماهم همسایه داشتیم پیرزن پیر بود بچه هم داشت اما هیچ وقت بهش سر نمی زدن تو خونه بزرگ قدیمی تنها بود گاهی درخونه مارو می زد که ماشینتون کوچه روکثیف می کنه روغن می ریزه یا حتما یه گلایه ای داشت . چون می دونستیم پیره و کسی رو نداره به دل نمی گرفتیم . یک روز مرد کسی نبود جنازه شو برداره بزاره داخل ماشین همه اجتناب کردن از بلند کردنش چون ازش می ترسیدن ..بااین که همیشه به ما گیر می داد اما شوهرم دراغوشش گرفت تنهایی بردش داخل ماشین فوت بر . و درخونه ش رو بست. و حلالش کرد بعد چند هفته دوتا از پسراش جابه جا شدن اومدن خونه پیرزن . وسایل کهنه پیرزن رو انداختن دور