2737
2734
عنوان

یه اتفاق عجیب و ترسناک واسم افتاده

251 بازدید | 13 پست

در حیاط خلوت مون ک از آشپزخونه باز میشه خود به خود باز میشه با اینکه از داخل قفله و دو جداره س 

ماه پیش با شوهرم شهر دیگه رفته بودیم دکتر دو هفته اونجا موندیم پسرم پیش مامانم بود مامانم میومد خونه م سر میزد اومده خونه دیده در پشتی بازه تا آخر درو قفل کرد بعد ما بعد دو سه روز اومدیم باز دقیقا تا آخر باز بود با اینکه قفل بود الانم یه هفته س شوهرم نیست و بعضی شبا تنها میمونم بعضی شبا مامانم اینا میان پیشم دیشب با پسرم تنها بودم وسط هال دراز کشیدم یلحظه خوابم برد بعد استرس داشتم در پشتی باز بشه بعد انگار خپاب دیدم ک در باز شد یکی ک لباس سیاه تنش بود دروباز کرد و رفت یه نوریم بود فک کنم چون لامپ حیاط خلوت روشن بود نور اون بوده نمیدونم چیه دزد ک نیست چون هیجی از جاش تکون نمیخوره فقط درو تا آخر باز میکنه میره نمیدونم جن خانواده شوهرمم نرمال نیستن فک میکنم کار خانواده شوهرمه میخوان بترسم از اینجا بلند شیم میخواییم دوربین بزاریم اینم بگم  حیاط خلوت به حیاط راه داره و بسته نیست حیاط خونه هم بزرگه الان ک دارم اینارو میگم دارم سکته میکنم چون تنهام مامانم اینا قراره بیان 

دختر داییم میگه شاید مشکل از در باشه ولی در قفل و خیلی سفت و چفته و در کهنه هم نیست شل و ول باشه با زورم باز نمیشه ولی احتمالا هرکی هست احتمالا کلید داره امتحان کردیم با کلید باز میشه با اینکه از داخل پشت در کلید هست 


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
2740
چرا خانواده ی شوهرت میخوان ازاونجا پاشی؟  احتمال ۹۹درصد کار اوناس  راه دارن به حیاط خلوتت ...

ببین زمین خونه مون وزثه ایه از مادربزرگ شوهرم به ارث رسیده چون شوهرم پیش اونا بزرگ شده بعد خواهر برادراشم مدعی شدن ک به ماهم میرسه و حتی شکایت کردن ولی به جایی نرسیدن چون شرعا و قانونن به اسم شوهرمه بعد خونه مونو واس فروش گذاشته بودیم چنتا مشتری دست به نقدم داشتیم ولی سر قرار داد دبه میکردن آخرشم فهمیدیم برادر شوهرم میومده داییش ک همسایه پشتی مون هست رو پر میکرده ک نزار خونه فروش بره به مشتریا بگو ورثه ای و دعواییه خلاصه فعلا از فروشش منصرف شدیم ولی هنوزم به این خونه چشم دارن حتی داییاشش 

اونام شکایت کرده بودن دادگاه رد کرده بود حالا میگم یا کار داداشاشه یا پسرداییاش اینقد ک بهشون مشکوکم نمیتونم بگم تنهام میترسم حواستون به خونه م باشه تو روستای شوهرم ایناس خونه مون با هزار بدبختی بدون هیچ حمایتی ساختیم ولی یلحظه آروم و قرار ندارم اینجا دلم میخواد زودتر بریم میدونم آخرش یه بلایی سرم میاد 


یاد ی خاطره ترسناک خودم افتادم.

خیلی خیلی کوچیک بودیم اون موقعها هنوز خونمون یه طبقه بود و در گشت بوم چفتش بسته بود و ی قفل بزرگم روش بود.ی بار من و خواهرم خونه بودیم من از حموم برگشتم حموم داخل راهرو بود وقتی رفتم داخل خونه یهو خیلی واضح صدای پا میشنیدیم صدای قدماشم خیلی سنگین بود من و خواهرم رفتیم داخل راهرو و از راه پله رفتیم بالا و دیدیم در تا آخرررر بازه😰اما جالبه بدون هیچ ترسی از پله ها رفتم بالا و درو بستم.هنوز برام سواله چطور ممکن بود.

ی بارم ی بافت قرمز داشتم داخل خرپشته بود قاطی لباسای زمستونی یکی تیکه تیکه تیکه ش کرده بود آخر نفهمیدم کار کی بود

یاد ی خاطره ترسناک خودم افتادم. خیلی خیلی کوچیک بودیم اون موقعها هنوز خونمون یه طبقه بود و در گشت ب ...

وای ممکنه جن باشه؟ نمیدونم کار جن یا خانواده شوهرم😭

اول دوربین بذارین ببینین بازم تکرار میشه بعد هم ازین قفل های کشویی بذارین ک از بیرون کسی نتونه بازش کنه

یا هم دو تا قلاب جوش بدین قفل کتابی از داخل بزنین وقتی تنهایی یا بیرونین کسی نتونه باز کنه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز