واییییییییی خداروشکر تاپیکمون برگشت مرسی رویا جون
معصومه جون لطفا شما هم بخاطر همه ماهایی که انقده دوست داریم برگرد من هنوزم منتظرم برام برنامه بریزی
خب دوستای گلم منم اومدم از یه تجربه چند روز پیشم براتون بگم
یه روز ظهر خواهرشوهرم زنگ زد که عصر یکی دو ساعت با بچه ها میاییم خونه تون
گفتم برای شام بیایید گفتن نه جایی کار داریم باید برگردیم
خلاصه منم گفتم پس برای عصرونه یه چیزی آماده کنم از اون جایی که شاغلم هستم وقت زیادی نداشتم و حقوق خودم ته کشیده و حقوق همسرم هم هنوز پرداخت نشده برای 10 اردیبهشت هم یه چک 70 تومنی داریم که البته پول چک توی حسابمون بود ولی نمیخواستم به اون دست بزنم
گفتم چه کنم چه نکنم
یهو یادم اومد هفته پیش با یه سینه مرغ کلی ناگت آماده کردم گذاشتم فریزر
گفتم بهترین گزینه س خلاصه برای عصرونه و مهمونای عزیزم
توی خونه هم خیارشور و گوجه و نون داشتم با تخمه و یه کوچولو آجیل
خلاصه رفتم یه کم نخودچی کشمش و نیم کیلو نارنگی نیم کیلو سیب یه دونه نوشابه خریدم
یه مهمونی عصرونه خوب و تقریبا کم هزینه برگزار شد
مهمونام عاشق ناگت ها شدن که رفتنی چندتا برای بچه ها گذاشتم توی ظرف با خودشون بردن
اگه تجربیات و راهنمایی ها شما عزیزان و معصومه جون نبود قطعا به فکر یه عصرونه از بیرون میفتادم
کلا من خیلی مهمونیام پر هزینه میشه ولی جدیدا خیلی بهتر برگزار میکنم
از زنداییم بگم(هرچندازش خوشم نمیاد):ایشون سواد تحصیلی ندارن امااااا سواد اجتماعیش بشدت بالاست واگه درس میخوند قدیم الان جزو آدمای رد بالا میشد بنظرم....روانشناسیش عالی... هوش اقتصادیش عالی...داییم شغلی نداشت وفقط سالی یه بار محصول برنج درو میکردومیکنه...خب اون قدیما که برنج باارزش نبود وقیمتی نداشت ایشون باهمون زندگی میگذروند....وقتی با داییم ازدواج کرد باسیاست تمام هرترفندی بلد بود انجام داد که مستقل بشه وبا پدرشوهرمادرشوهر زندگی نکنه وموفق هم شد👌
کم کم باهرترفندی شد پدرشوهرش رو راضی کرد که بهشون زمین بده وخونه ساختن خب قدیم دیمی تقسیم میکردن ومتر نمیکردن که به کدوم بچه چقد بدن...ایشون زمین رو گرفت وساخت کم کم....بشدت هم زبون بازوبلدکاره وموقعیت شناس هست وهمه رو جذب خودش میکنه وهمه دانای کل میشناسنش....
۵تابچه به دنیااورد باهمون زمین این۵تابچه رو سروسامون داد و همون ملکی که پدرشوهرش دادخب زیاد بود وبه هرکدوم از بچه هاش هم تقسیم کردو اوناهم اونجاساختن کاری که میکرد این بود بچه هاش که میرفتن سرکار براشون قرعه خونگی بازمیکرد (اون موقع تورم نبودوقرعه خیلی بصرفه بود) باهمون کارکردشون براشون جشن عروسی گرفت وخونه هاشون رو ساخت هیچ کدومشون مستاجر نیستن (بلدبود پولای پسراشومدیریت کنه) پسراهیچ کدوم پول رو خرج نمیکردن دو دستی تقدیم مادرشون میکردن(که این خودش دنیای نکته داخلشه)
باهمون پول محصول کم همیشه طلاهای گنده گنده آویزون میکرد به خودش....مکه وکربلاوسوریه ومشهدزیارتی که میرفت پدرشوهرش روهم باخودش میبرد(همه میگفتن عجب عروسیه انقد بلدبود وجذبشون کرده بود که اون قضیه مستقل شدنش پاک شد) داییم پسربزرگ بود۵۰سال پیش رسم این بود پسر بزرگ باید بمونه پیش پدرومادر...تواون دوره حرکت خفنی زده بود...
همه جای ایران سفرمیرفتن...
تو کوه زمین خریدن داییم زد به نامش👌
مغازه خریدن....
یه باراون قدیما گفت با یه دونه تخم مرغ چجوری میتونی روزتو بگذرونی؟ جوابش:یااون یه دونه تخم مرغ رو میفروشی ویه چیزی میخری باهاش میگذرونی یا باهمون یه دونه تخم مرغ غذاتو میخوری....این یعنی قدر کوچیکترین چیزازومیدونست.... توباغ همه چی میکاشت خیار...گوجه....بادنجون....کدو....سیب زمینی....پیاز....درختای میوه....مرغ وخروس واردک وغاز و...گاو هم داشتن....دیگه نگاه نمیکرد که شوهرش کارنداره وفقط سالی یه بارمحصول ناچیزدرو میکنه....توت فرنگی میکاشت وفصلش میفروخت....شیروماست واینامیفروخت....اکتیوبود....مدیریت داشت....
حالا نقطه ی مقابلش یه دایی وزندایی دیگمو بگم:پست بعدی
حالا دایجونم وزندایی عزیزم که برعکس اون دایی وزنداییم هستن(بشدت عاشقشونم): داییجونم وزنداییم بشدت لارج وسفرع دار بودن وهستن(البته اون دوتا دایی وزنداییمم سفره دارومهمان نواز بودن)....ولی خب فرقشون تو مدیریتشون هست... این داییجونم شغل داشت وهرکاری بلد بود جز مدیریت...همین زمین برنجی وباغ رو این داییم داشت +شغل ودرامد... هنوز یه سفر نرفتن دوتایی🥺زنداییم وبچه هاش همیشه لباس قسطی اونم بی رویه....
همیشه بدهکار....هیچی تو این چندسال رو این ارثی که از اول دستشون بود نذاشتن.... اگه همین الان سرزده بری خونش اندازه ی چندنفراضافه غذاپخته....همیشه هم کلی اسراف میکنن...
وقتی معصومه جان ریز به ریز وباجزئیات برامون میگفت واینکه همه چیو به تعداد میگیره بله که جمع میکنه مثل زندایی بزرگم👌 وقتی مثل زندایی عزیزم اسراف کنیم همیشه باید بدهکار باشیم وتا سرپیری یه سفرهم نتونیم بریم.... من روش معصومه جون رو از بچگی شاهدش بود واین دوتا زنداییام برام مثل عینی هستن ومنم درس گرفتم ویادگرفتم وتوزندگیم به کاربردم🤲
همون زنداییم‌که میگم مقتصد هست همیشه هم مهمان داره سفرش هم‌پربرکت وپر هست بری خونش همه چی حاضر هست ولییییی بلده ومدیریت داره اما اون زندایی جونم همیشه لنگ هست....
سلام خانمای گل
یه مشورت مالی نیاز دارم💚
ما دناپلاس دستی ثبت نام کردیم ک تحویلش پاییز هستش
حالا ما در حال حاضر هیچ پولی نداریم و تا اون موقع نهایت ۱۰۰ بتونیم پس انداز کنیم
اگه قیمت حدود ۵۰۰ اعلام بشه
ما چند تا گزینه داریم
۱_ ماشینی ک الان داریم بفروشیم ک نهایت ۴۰۰ فروش میره ولی نمیدونیم چه موقع بزاریم فروش و اصلا به موقع فروش میره یا نه ( شاید مجبور بشیم زیر قیمت بدیم ک فروش بره)
۲_ وام بگیریم ک درصد وام ها بالاست و چند سال قسط زیاد و دو تا ماشین برامون میمونه
۳_ فروش تمام طلاهام و قرض کردن و ....
کدوم روش بهتره؟؟؟؟
درست میگید قیمت آپارتمان تو شمال خیلی بالا رفته. من چند ماه پیش کلی تو دیوار گشتم هر شهری نگاه کردم قیمتها حدودا از دو تومن شروع میشد.
البته نه که فکر کنید الان پولش آمادست هیچی پول ندارما فقط دارم نگاه میکنم ببینم چند میلیارد تا آرزوهام فاصله دارم🤣🤣🤣
اطراف من کسایی هستن که تونستن با نداری خودشون رو بالا بکشن و الان وضع مالی خوبی دارن ولی نکتش اینجاست که وقتی نگاه میکنم میبینم خیلی از جاها خساست به خرج دادن تا به اینجا رسیدن.ندیدم با دست و دلبازی یا پذیرایی درست و درمون از مهمون بتونن برای خودشون چندتا خونه و ملک جور کنن.
مثلا خاهرشوهر خودم تا چندسال پیش که خونش میرفتی به زور توی هر بشقاب غذاش یه گوشت کوچییییک پیدا میشد .یا گاهی که بیرون میرفتیم باهم خرج شهربازی بچه هاش و یا غذاشون رو دوش همسر من بود.ما خودمون بچه نداشتیم ولی تا میگفتیم کجا بریم تعریح بچه هاش میگفتن بریم فلان پارک که وسیله بازی داره.بعد باباشون میشست به بهونه خستگی ما باید بچه هاشونو میبردیم شهربازی .هیچوقتم حساب نمیکردن البته همسرمم دوست داشت تا این کارارو بکنه.هیچ وقت پیش نیومده وقتی میریم شهرستان قراره جایی بریم خاهرشوهرم از خونه یه غذای ساده درست کنه همیشه بیرون کبابی چیزی میگیرم و هزینش مای همسرنه در صورتی که وقتی میان خونه ما .من همیشه سعی میکنم از خونه چیزی درست کنم.
برای پذیرایی به غیر از عید نوروز هیچوقت شکلات یا شیرینی نمیگرن تازه همون عیدم شکلات آبنباتی میاره.برن فقططط هندی میخورن.لباسم که خیلی خیلی به ندرت برای خودش و همسرش میخره البته لباساشو تمییز نگه میداره ولی خب به مد و یا جدید نیست یه دامنو الان داره ۵ساله تو هر دعوتی میپوشه.برای بچه هاشم همیشه لباسای ارزون میخره.
یکی دو نفره دیگه هم هستن که تو فامیل خودمونن دقیقا همینطورین.
نمیدونم به اینجور چیزا هم میشه گفت سیاست یا نه.از نظر من که اصلا درست نیست.
سلام و عرض ادب نه اصلا ربطی نداره
هر کس با کد معرف بنده نصب کرده اولا لطف کرده و ممنونم ازش و هیچگونه تحمیلی در کار نیست خود بنده هم توسط یکی از بچه ها ب زیپاد معرفی شدم و کد معرف زدم
الانم هر کس با کد من نصب کنه من باخبر نمیشم و هیچگونه اسمی چیزی برای من ارسال نمیشه
سلام دوست عزیز
من بودم گزینه دوم و انتخاب میکردم قطعا
هر چی هم که سود وام زیاد باشه بازم از تورم کمتره و تو زندگی هم چون میدونید قسط هدفمند دارید تلاشتون بیشتر میشه هم برای برنامه ریزی درست درآمد
ماشبن های ایران خودرو سود خیلی خوبی میده
بعد تحویل ماشبن میتونید تصمیم بگیرید باهاش چیکار کنید
یا زیر بنایی میشه واسه خرید خونه اگه ندارید یا میتونید برای خونه دوم روش حساب کنید
