بچه ها من و خواهرشوهرم تهرانیم و بقیه اقوام ما شهرستان هستن شوهرم چند روزه برا کار رفته شهرستان و این خواهرشوهر من که اینقدر از من سرویس میگیره و توقع داره تو این چند روز حتی یه زنگ نزده ماه رمضونی سراغ من و دخترمو بگیره و حتی حالمونو بپرسه حالا دیروز شوهرم میگه برو برا افطار خونه خواهرم در حالیکه اون اصلا دعوت نکرده منم زنگ زدم به دوستم که بیاد خونه پیشم خواهرشوهرم هم دیروز زنگ زده به شوهرم که میخواستم به خانومت بگم بیاد اینجا و به خودم زنگ نزد شوهرم هم گفته بود دوستش پیششه منم خیلی بدم اومد به شوهرم گفتم مگه من خودم موبایل ندارم به تو زنگ میزنه...فقط وقت کار و گرفتاریش یاد من میفته.ازه شوهرم میگه حیف شد کاش میشد امروز بیام با خواهرم بریم پارک اخه اونم برا افطار تنهاس در حالیکه خواهرش اصلا روزه نمیگیره منم بهش گفتم مگه اون دلش برا زن و بچه تو سوخته که تو جوش اونو میزنه من الان یه هفته اس تو خونه تنهام اصلا سراغ منو نگرفته...همیشه فقط وفت کار و گرفتاری حال مارو میپرسه ولی وقت خوشیاش با بقیه اس حالا دوباره امروز شوهرم میگه زبون روزه برا افطار تنها نمون برو خونه خواهرم انگار نه انگار دیروز این بحثارو کردیم مطمئن هم هستم که وقتی برگرده میخواد خواهرشو دعوت کنه برا افطار
روزگاری رسیده است که به بعضی ها مدام باید گفت غلط کردم که شما اشتباه کردین!!!!!!