من یک هفته ای هست دکتر بهم گفت استراحت مطلق داشته باشم، حالا این استراحت مطلق من چنپ روز طول کشید یک روز فرداش شوهرم تب کرد و سرما خورد و دو روز تو خونه بود مرخصی گرفت. منم با وضعیت بارداریم و درد و... سوپ درست میکردم. پرتقال اب میگرفتم و... یعنی مثل پروانه دورش میچرخیدم. تا اینکه من مریض شدم پنج شنبه تب و گلو درد و... ولی اون اصلا انگار نه انگار.. دیروز مامانم زنگ زد گفت شام بیاین اینجا که هم نخوای شام درست کنی هم دخترت یکم حال و هواش عوض بشه گفتم باشه، بعدش شوهرم اومد گفتم مامانم دعوتمون کرده اونم گفت من نمیام. و شروع کرد به دری وری گفتن با خونوادم سر هیچی. دعوامون بالا گرفت منم اعصابم بهم ریخت قهر کردم صبحم صدای زنگ گوشیش اومد ولی خوابید. دیر بیدار شد. ولی خیلی دیروز اذیتم کرد. اگه مامانش ادم بود زنگ میزدم اون. خیلی وقت بود ما دعوا نکرده بودیم. ولی بهش گفتم امیدوارم همین حکومتی که تو خونه سر من میاری الهی مدیرت سرت بیاره. خیلی میترسه ازش. از دیروز تکونای بچم خیلی زیاد شده تعجب میکنم
منم قهرم سر همین خانواده نکبتشون .انقدر موذی هستن که خدا میدونه . سر بچه اولم انقدر اذیت کردن حالا الان سر بچه برادرشوهرم همشون آدم شدن کلا یه ترسی از اونا دارن که نگو .
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
عزیزم بهت حق میدم اینجور مواقع خیلی ب کمک و اینکه شوهرت هواتو داشته باشه نیاز داری ولی سعی کن واسه هر چیزی غصه نخوری ک هم واسه روحیه خودت بده هم کوچولوت❤
میدونه مامانیش ناراحته تکناش زیاد شده حالت خوب شه😍😍😁
عزیزم اصلا بهش توجه نکن مردا همه اینن الان که شما قهرین امروز کلا اعصابت به خاطر این قضیه خرده در صورتی که اصلا مردا براشون مهم نیست میرن سرکار هم کلی بگو بخند دارن با دوستاشون از این به بعد هم شما نمیخواد مریض افتاد بهش برسین فقط به خودت و بچه هات برس