2733
2734
عنوان

دکتر فروغ شادانلو:

| مشاهده متن کامل بحث + 973706 بازدید | 14929 پست
سلام به همه دوستای گلم خوبید خوشید ؟ عکس آرادمو دیدید ؟ من که همش خسته ام مامانایی که دارید نی نی دار می شید بعدا خیلی کمبود خواب می گیرید حسابی استراحت کنید
رعنا جون تبریک می گم عزیزم
ناتاشا جون من دقیق سوال کردم از همسرم من خرداد همین 3 ماه پیش زایمان کردم هزینه ام با اتاق خصوصی و غذای همراه و... 2 شب 2800 شد 800 بیمه تکمیلی البرز داد 2 تومن برامون هزینه شد چون بیمارستان خودش با بیمه قرارداد داشت 5 تومن 2 تومن در اومد عزیزم
سلام به همه ی دوستان عزیزم

امیدوارم که خوب باشید. من به دلایلی که می دونید زیاد حال روحیم خوب نیست یک فیلم هم شبکه یک ایران می داد ا سر بیکاری دیدم و بدتر اعصابم خرد شد، اسمش طلا و مس بود که نگار جواهریان توش بی نظیر بازی کرده بود، اگر یه بازیگر درست و حسابی توی این سن و سال وجود داشته باشه همین دختر خانمه که علاوه بر بازی روان و خوبش خیلی هم خانم هست و معلومه مثل اکثر هنرپیشه ها جلف نیست.اما به هر حال فیلمش ناراحت کننده بود و ناراحتم کرد.

رعنا جان مبارکا باشه خانم پس شیرینیشو چه جوری ازت بگیریم؟:)

نونا جون، درکت میکنم می فمم چی می گی، مشکلاتی رو که با مادرت داری من کمابیش با پدرم دارم، از بچگی هم داشتیم و همچنان با این که سنی ازش گذشته و کلی بلا سرش آمده باز هم ادامه می ده، باورش سخته و آدم در یک بحبوحه ای خیلی ضربه می خوره اما چاره چیه جز سوختن و ساختن؟ به نظر من زیاد بهش فکر نکن و ضمنا این طرز تفکر رو هم از ذهنت بیار بیرون که فقط مادر تو این طوریه چون می تونم بهت بگم این مدل مشکلات در 80 در صد خانواده ها هست فقط نوعش فرق می کنه. پس سعی کن زندگی خودت رو دودستی بچسبی که لااقل این یکی خراب نشه و نیکا آسیب نبینه....:*

شیرین جان من تقریباً توی همین رنج سنی هستم.

بوس برای همه


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سلام دوستان،

امیدوارم حال همه ی دوستای خوشگلم خوب باشه. با هوای خنک پاییزی چه می کنید ؟ چه زود هوا پاییزی شده، حالا کلی تا پایان تابستان مونده! منم که اصلاً پاییزو دوست ندارم.

ناتاشا جون خوبی؟ به نظر من با یک مشاور ژنتیک مشورت کنی بد نیست. شاید نیازی به آمینو نباشه.

شهرزاد جون خوبی؟ شهراد جون خوبه؟ من 47 سالمه عزیزم:) البته دخترمو پیش دکتر شادانلو بدنیا آوردم 20 سال پیش:)) پسر بزرگترمم 24 سالشه:)) البته زیاد پیر نیستما زود بچه دار شدم:) خوشحالم از سونوی مینو راضی بودی. راستی دکتر ناروئی نژاد ایران نبودن؟ من یک تومور بدخیم حدود 5 سال پیش در سینه ام داشتم که دکتر شادانلو تشخیصش دادن و اگر در این تشخیص اهمالی صورت می گرفت حتماً به متاستاز مبدل میشد و شاید امروز این جا نبودم، خدا به بچه هام رحم کرد، من وقتی این اتفاق برام افتاد از یک بحران خانوادگی هم رنج می بردم.دیدی می گن آدم که بدبیاره پشت سر هم براش میاد؟ جریان ما هم همین بود ولی خدا رو شکر بعدش دیدم که همه ی اتفاقاتی که برای آدم می افته حکمتی درش هست و الکی نیست. بهر حال خدا واقعاً دوستم داشت و شکرش می کنم با این که شاید به جرئت بشه گفت تازه دو ساله که نفس راحتی می کشم:)

ونوسی خوبی گلم؟ همه خوبن؟ سفر خوب بود؟ مرسی که جامو خالی کردی، آدم بعد از این که مدتی اروپا می مونه برگشتن به ایران دیگه واسش آسون نیست، واقعاً حق باتوئه، شماها که جوان هستید و محکوم به تحمل این زندگی نیستن...برای ادامه تحصیل برنامت چیه؟

نونا جون خوبی؟ نیکا خوبه؟نمی خوامـ زیاد روده درازی کنم ولی بارها بهت گفتم که نمی شه آدمها رو تغییر داد و باید این حقیقت تلخ رو پذیرفت که وقتی کسی نمی فهمه ، نمی فهمه و نمی شه کاریش کرد،خدایی نکرده به مامان شما جسارت نمی کنم ولی بعضی از آدمها دایره ی درکشون از یک حدی وسیع تر نمیشه یعنی این که نمی تونن خودشان رو توی موقعیت فکری آدم های دیگه قرار بدن و بنابراین نمی تونن طرف مقابل رو حتی اگه جگرگوشه شون هست درک کنن، تو نباید به خاطر عدم درک صحیح یک آدم از موقعیتت زندگی رو به کام خودت تلخ کنی چون ایشون که قرار نیست درک کنن و این توئی که عذاب می کشی و نمی تونی روی بچه و همسرت تمرکز کافی داشته باشی، من مشکلاتت رو تا حد زیادی درک می کنم چون همسر سابق خودم همین حالات رو برای بچه هام ایجاد کرده بود و وسواس ها فکری تو رو، پانته آ و پرهام من هم داشته و دارن اما شماها باید بدونید که به خاطر نفهمیدن یک آدم دیگه نباید زندگیتون خراب بشه،سیاست داشته باش ،برای کسی بمیر که برات تب می کنه، من اصلاً نمی تونم درک کنم مادرت چی فکر می کنن و چه طور فکر می کنن که با شما این طور رفتار می کنن و باعث می شن انقدر از دستشون کینه به دل بگیری ولی بهش توجهی نکن، احترامشو حفظ کن و به کاراش بی اعتنا باش،مطمئن باش دیر یا زود خودش میاد سراغت:*

ژامک جون خوبی؟ نارسیس خوبه، غصه نخور عزیزم، صبر داشته باش و اگر دلت خواست از یک مشاور خوب و زبده کمک بگیر.

شب همه خوش
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران ...
دوستای خوبم مرسی از همدردی تون و می دونم هر دفعه کلی ناراحتتون می کنم

اما چاره چیه خودمم واقعا ناراحت و خسته هستم. حتی دوران بارداریمم واقعا این استرس ها باهام بود و خیلی حالمو می گرفت؛ تا جاییکه چندین بار دکتر شادانلو بهم تذکر دادن که با این استرس ها به نی نی اسیب می رسه و باید حواسمو جمع کنم.
آخه هر کاری می کنم اصلا توی مخیله ام نمی گنجه که چه طور مامانم تونسته باهام این کارو بکنه، می دونی ژامک جون آخه حساب مادر و پدر با هم فرق می کنه، پدرها کلاً ، حتی بهترینشون اصلا به اندازه ی مادرها عاطفی و حساس نیستند ولی وقتی می بینم مامانم این کارو باهام کرده انگار در وجودم آتیش روشن کردن

باورتون نمی شه؛ نوه شو شاید 2 بار هم درست و حسابی ندیده باشه، من بیچاره یه آرایشگاه می خوام برم باید بکوبم برم تا منزل مادرشوهرم با هزار تا خجالت بچه رو بسپرم دستش، تند تند کارمو بکنم برگردم، تازه اونا با این که فامیل شوهر هستند، نیکا رو می ذارن رو چشمشون و کلی ازش نگهداری می کنن و تعارف می کنن که بیشتر بچه رو بذارم پیششون! واقعاً خجالت آوره، 4شنبه، عروسی دوستم بود، نمی شد بچه ی سه ماهه رو برد، زنگ زدم مامانم می گم میشه بچه رو دو ساعت بیارم پیشت، (چون مادر شوشو اینا دوبی بودن)، با لحن سرد و بدی گفت که به هیچ وجه حوصله بچه داری نداره و بچه هاشو بزرگ کرده:) باورتون می شه؟!؟!؟؟! آخه کدوم مادربزرگی این طوریه؟! من حتی اگر بچه غرییبه رو هم بخوان دو ساعت بذارن پیشم این اداها رو در نمیارم چه برسه به نوه ی آدم؟!

همه ی این ها رو همسرش بهش یاد می ده و توی گوشش فرو می کنه، یه حرفایی بهم می زنه که باورتون نمی شه ، ببخشید سرتون رو درد میارم اما واقعا حالم بده و خیلی ناراحتم امیدوارم مامانم نتیجه کارای بدی رو که در حقم کرده ببینه، مشاور ها هم که همه یه حرف می زنن و حرفاشون تاثیری به حالم نداره، شوشو هم راستش کمی از دستم کلافه شده و زیاد نمی خوام چقولی مامانم رو بهش بکنم می ترسم اونم روش تو روم باز بشه:(
2731
ژامک جون پس هم سن هستیم . راستش میخوام یه کلوپ بزنم مامانای همسن خودم رو دعوت کنم . اگه افتخار بدن بیان اونجا. فکر کنم مروارید جون هم تو این رنج سنی باشن. آخه دیگه سوالی در مورد دکتر و بیمارستان ندارم که بخوام بیام اینجا ولی سوالات دیگه ای دارم که ممکنه مربوط به این تاپیک نباشه.
سلام من فردای روزی که جواب دادن اول رفتم آزمایشگاه می گفتن چون تست سه ماهه اولت خوب بوده و در تست سه ماهه دوم هم قسمت کوادمارکر مشکوک بوده اما قسمت تست sequential که از ترکیب تست سه ماهه اول و دوم باز نرمال نیازی به آمینو نیست فقط رعایت کن و نظر دکترت مهم از اونجا رفتم پیش دکتر شادانلو
دکتر اول تا جواب دید گفت برو آمینو اما بعد که توضیح من شنید و قسمت دوم تستم هم دید توصیه به مشاوره ژنتیک دادن از اونجا رفتم مشاوره ژنتیک شهرک غرب اونا که می گفتن جواب سه ماهه اول وقتی اینقدر خوب بوده و سابقه خاصی هم نبوده نیاز به آز سه ماهه دوم هم نبوده اما در هر صورت با توجه به جواب سه ماهه اول چون دقتش 85% نسبت به کوادمارکر که دقتش 80% و باز جواب تست ترکیبی که تو رنج نرمال از نظر اونا هم آمینو نیاز نیست فقط به شرطی که من تا ماهه آخر بتونم بدون استرس باشم و به چند درصد احتمال فکر نکنم اما بازم نظر دکتر مهمه و در نهایت خودم باید تصمیم بگیرم
شوهرم هم که تمام این مدت با من بود اصرار می کنه که نمی گزارم بری آمینو خطر داره حتی با پدر و مادر منم صحبت کرده اونا هم کلی ترسیدن فکر کردن حالا آمینو چیه می گن مگه زمان ما این آزمایشها بود وایییییی وویییییی خلاصه اینکه من موندم و فکر و خیال و زمانی که داره از دست می ره شاید جواب آزمایشم ببرم به چند تا دکتر دیگه هم نشون بدم تا به یه اجماع برسم
2738
از لطف و مهربونی همه مممنونم از همتونم التماس دعا دارم راستی ژامک جون کاملا باهات موافقم بازی نگار جواهریان تو بی نظیر مخصوصاتو فیلم طلا و مس منم که دلم گرفته بود یه دل سیر با این فیلم گریه کردم
مانیا جون خوش به حالتون شما تقریبا همسن من هستید اونوقت دختر شما بیست سالشه دختر بزرگه من دو سالش! این هم از معایب دیر ازدواج کردن و دیر بچه دار شدنه دیگه. خدا بچه هاتون رو حفظ کنه و سایه شما رو هم بالای سرشون نگه داره.
سلام

شیرین جان، خواهش می کنم. خوشحال می شم.

ناتاشا جان خدا رو شکر عزیزم، پس زیادی سخت نگیر و بهش فکر نکن و سعی کن ریلکس باشی، به قول مادرت مگه زمانهای قدیم از این بساطها بود، تازه بچه ها هم سالمتر و سرحال تر متولد می شدن....خونسرد باش عزیزم و قول بده دیگه از این پس استرس رو از خودت دور کنی.

مانیا جون، هربار که پستهات رو می خونم انرژی مثبت میگیرم. ضمناً من ساعت های برنامه ی دنیای عشق آزیتا سایان را فراموش کرده بودم که امروز برحسب اتفاق دیدم ساعت 1 و نیم ظهره و برنامه اش رو تماشا کردم واقعاً تماشای برنامه هاشون به آدم آرامش می ده.

بوس- جمعه ی خوبی داشته باشین
عصر همه بخیر

رعنا جون تو رو خدا سلام همه ی ما رو به خانم دکتر برسون، من که دلم براشون یه ذره شده:*

ناتاشا جان، پس اگر تصمیم رو به خودت واگذار کردن هر کاری رو انجام بده که خودت صلاح می دونی، به قول دوستان نگرانی رو هم از خودت دور کن.
سلام و نیمه شب تابستانی همه بخیر،

بازم می گم این هوا هوای پاییزه، من نمی فهمم چرا امسال هوا این جوری شده؟!:))))

شیرین جون خوشحال می شم، اما من متولد سال 43 هستم فکر کنم سنم از این محدوده ای که گفتی بالاتره، زود بچه دار شدن هم یه سری معایب داره و یه سری محاسن....می دونی گاهی آدم فکر می کنه جوانی نکرده و خیلی زود پیر شده! اما از این نظر خوبه که بچه ات رو بهتر درک می کنی و بچه ت می تونه همیشه روت حساب کنه و از این که مامانش جوونه خوشحال باشه!:) راستی اسم دخترت همون غزل شد؟

نونا جون گفتم که درکت می کنم، من همه ی چیزهایی رو که می گی یه جور دیگه کشیدم. بازم مادر آدم هر کاری با آدم بکنه آدم می گه مادرمه، در هر حال گوشت و پوست و استخوانتون از جنس همه اما وقتی شوهرت که یه غریبه س انقدر آزارت بده و اصلاً درکت نکنه خیلی دردناک تر و سخت تر می شه، من در زندگی با پدر پانی و پرهام خیلی سختی کشیدم در عین حال خیلی چیزها هم یاد گرفتم که سخت ترین و دردناک ترینشون این بود: آدم ها رو نمی شه عوض کرد! بخصوص وقتی سنی ازشون گذشته باشه و شخصیتشون شکل گرفته باشه! از اون سالی که بعد از آزار و اذیت های روانی شوهر سابقم بیمار شدم و شیمی درمانی و رادیوتراپی و ... بی خواب هم شدم. هنوزم با این که زندگیم آروم تر شده شب ها به سختی خوابم می بره، مهران تعجب می کنه که گاهی با اون همه فعالیت بدنی که در طول روز داشتم چرا خسته نمی شم و خوابم نمی بره، می خوام بهت بگم این بحران ها و ناراحتی های فکری روی جسم آدم تأثیر می گذاره و به یه سنی که برسی می بینی فرتوت شدی به خاطر هیچ و پوچ و سعی کن این حالت ها رو به همسر و بچه ات منتقل نکنی چون دودش به چشم خودت می ره:(

ناتاشا جون بالاخره چه تصمیمی گرفتی؟ می دونم تصمیم آسونی نیست ولی کاری رو بکن که دلت می گه...

رعنا جون خوشحالم که همه چی رو به راه شده، راستی به قول دوستان سلام ما رو به دکتر شادانلوی گل گلاب برسون.....

شب همه خوش
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران ...
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز