شوهرم بود.عشقم بود.....همه کسم بود.........تحمل ثانیه ای دوریشو نداشتم.......سرکار که میرفت هر بیست مین بهش اس میدادم.........خاطراتش روانیم کرده.........چطور کنار بیام؟.....الان یکی دیگه شبا توبغلشه......الان خوشبخته........الانم دوستش دارم که رفته......حاضرم برگرده باز باهم باشیم..........اینقدر دوستش دارم......اما نمیشه.............
......کاش اونم اندازه من وابسته بود......کاش اونم دوست داشت کنارم باشه....کاش حداقل زندگی اونم به ناآرومی من بود بعد از من........خدا کجایی؟...................................................................................................................................................
..................................
.........................