چهار ساله اومده تو خانواده همسرم من ده ساله.دو سال بنده بزرگترم از اول سعی کردم محبت کنم تا باهم خوب باشیم چون نه خواهرشوهر داریم نه جاری دیگه.کلا آدم سردیه اصلا نمیجوشه برعکس من که خیلی خونگرمم.هربار میاد خونم چند مدل غذا و دسرو... درست میکنم به خودش شوهرش کلی تعارف میکنم احترام میذارم صحبت میکنم تا به مهمونم خوش بگذره البته من با همه اینجورم شخصیتم اینه اماااااا...بعد از چند بار دعوت کردن که ما یبار میریم خونش اصلا نه یامن نه با همسرم درست و حسابی احوالپرسی هم نمیکنه اصلا حرف نمیزنه تحویل نمیگیره برای غذا اصلا خودش و تو زحمت نمیندازه فقط یه مرغ اونم آبپز بخدا برای شکمم نمیگم از برخوردش ناراحتم همون غذایی که مال خودشون بوده به ساده ترین شکل ممکن میاره بااینکه وضعشون خوبه حتی چینیاشو نمیاره همون آرکوپال دمدستی... اصلا تعارف نمیکنه که بخورید حتی سفره میندازه نمیگه بفرمایید....کلا هم حرف نمیزنه تا ما پاشیم بیایم.بخدا دلم خیلی ازش گرفته الان من میخوام افطاری دعوتش کنم نمیدونم چه مدلی برخورد کنم هرکار میکنم نمیتونم شبیه اون باشم بازم چند نوع غذا و احترام و محبت و...شما باشید خدایی ناراحت نمیشید؟؟؟اگه آره چه برخوردی میکنید؟خواهرانه راهنمایی کنید توروخدا حمله نکنید