من یکبار با یه اقایی نامزدی کردم و ب دلایلی جداشدم
بعد الان با یه آقایی عقد کردم که ایشون خیلی خیلی خیلی از قبلی بدتره و تا الان دو بار پای طلاق رفتم اما باز خودم برگشتم همش بخاطر چیزهایی که توی سرم میومد..اینکه مثلا دیگه نمیتونم ازدواج کنم.. اگه بعدی بدتر بود چی؟ فامیلا الان چی میگن..من ابروی بابامو بردم اینقد ازدواج کردمو جدا شدم..این اگه اخلاقش بده ولی خونه و ماشین داره، این اگه خسیسه ولی پاکه وووو
الان واقعا به این نتیجه رسیدم که کنار این اقا حالم خوب نیست،و خوشبخت نیستم،و زندگی باهاش سرطانه..اگه هیچوقت ازدواج نکردم مجردم موندم بهتره تا زندگی با مردی که هر روز خدا بدن درد داره تو باید سه ساعت ماساژش بدی وگرنه روزتو سرطانت میکنه..ولی خانواده امو چیکار کنم؟ که دیگه باورم نمیکنن و باهام تا پای طلاق نمیان؟ فامیلا رو چیکار کنم که ب هر طریقی نیش و کنایه میزنن و پشت سرم حرف میزنن؟ آبروی پدرم که بزرگ طایفه اس چی؟ آینده ی خودم چی؟ بیکس و تنها موندنم تا لحظه مرگو چیکار کنم؟😞