در این قسمت، باب اسفنجی و پاتریک تصمیم میگیرن که یک روز خیلی باحال و خندهدار رو بگذرونن. اما همهچیز وقتی تغییر میکنه که مادر بزرگ باب اسفنجی از شهر میاد. او خیلی دوستداشتنی و شیرینه، اما باب و پاتریک فکر میکنن که شاید اگه بهشون زیاد محبت کنه، ممکنه براشون دردسر درست بشه.
حالا باب اسفنجی و پاتریک تلاش میکنن که از بوسههای مادر بزرگ فرار کنن و این وسط کلی موقعیتهای خندهدار پیش میاد. به جاش، آنها تصمیم میگیرن با هم بازی کنن و خوش بگذرونن. اما مادر بزرگ هم نمیخواد کم بیاره و به دنبالشون میره!
در نهایت، همه متوجه میشن که محبت و بوسههای مادر بزرگ چقدر میتونه شیرین و خوب باشه. این قسمت پر از خنده و ماجراهای بامزه است که بچهها رو حسابی سرگرم میکنه!
ارسال نظر شما
اولین نفری باشید که نظر میدهید